پارت۱۲
ات ویو
رفتم خونه تا اومدم درو باز کنم جی هوپ درو باز کرد
ات:سلام
جی هوپ:.......
رفتم تو
جی هوپ:خب ات میشنوم
ات:چیو
جی هوپ:از مهمونی فرار کردی و غیبت زد
ات:کار داشتم
جی هوپ:دقیقا چه کاری بعد این همه مدت که فکر کردم مردی فرار کردی
فکر نکردی من نگران میشم
ات : جی هوپ نمی تونم بهت بگم
جی هوپ: یعنی چی نمی تونم بگم
ات:بهم تا فردا فرصت بده
جی هوپ:باشه ولی فقط تا فردا بعدش دیگه فرصتی درکار نیست
حالا هم دیر وقته بیا بریم بخوابیم
ات:تو برو من میام
جی هوپ:باشه
ات
چک کردم دیدم رفته
زنگ زدم به لارا جواب داد
ات:الو لارا
لارا:ات خوبی چیزی شده ؟
ات:نه ببخشید دیر وقت زنگ زدم ولی من فردا باید بیام پیش هانا
لارا:ولی تو که امروز دیدیش
ات: جی هوپ اون ولم نمی کنه بزور تا فردا ازش فرصت خواستم
لارا:بهش گفتی
ات:نه ولی حتما باید فردا ببینمت
لارا:یه کاریش میکنم
ات:ممنون خدافظ
لارا:خدافظ
تلفن رو قطع کردم و رفتم تو اتاق
لباسمو عوض کردم و رفتم پیش جی هوپ
خوابش برده بود آروم بغلش دراز کشیدم
که یهو کشیدم تو بغلش و سرشو برد تو موهام
جی هوپ:خیلی دوست دارم
ات:منم همینطور
جی هوپ: نمی دونی چند شب با فکر اینکه دیگه نمی تونم موهاتو بو کنم گریه کردم
ات:دیگه هیچوقت ولت نمی کنم
برگشتم سمتش و لبامو گذاشتم رو لباش و سطحی بوسیدمش و
ازش جدا شدم
ات:شب بخیر
جی هوپ:شب بخیر
شرط نداریم ولی با کامنتاتون بهم انرژی بدین
رفتم خونه تا اومدم درو باز کنم جی هوپ درو باز کرد
ات:سلام
جی هوپ:.......
رفتم تو
جی هوپ:خب ات میشنوم
ات:چیو
جی هوپ:از مهمونی فرار کردی و غیبت زد
ات:کار داشتم
جی هوپ:دقیقا چه کاری بعد این همه مدت که فکر کردم مردی فرار کردی
فکر نکردی من نگران میشم
ات : جی هوپ نمی تونم بهت بگم
جی هوپ: یعنی چی نمی تونم بگم
ات:بهم تا فردا فرصت بده
جی هوپ:باشه ولی فقط تا فردا بعدش دیگه فرصتی درکار نیست
حالا هم دیر وقته بیا بریم بخوابیم
ات:تو برو من میام
جی هوپ:باشه
ات
چک کردم دیدم رفته
زنگ زدم به لارا جواب داد
ات:الو لارا
لارا:ات خوبی چیزی شده ؟
ات:نه ببخشید دیر وقت زنگ زدم ولی من فردا باید بیام پیش هانا
لارا:ولی تو که امروز دیدیش
ات: جی هوپ اون ولم نمی کنه بزور تا فردا ازش فرصت خواستم
لارا:بهش گفتی
ات:نه ولی حتما باید فردا ببینمت
لارا:یه کاریش میکنم
ات:ممنون خدافظ
لارا:خدافظ
تلفن رو قطع کردم و رفتم تو اتاق
لباسمو عوض کردم و رفتم پیش جی هوپ
خوابش برده بود آروم بغلش دراز کشیدم
که یهو کشیدم تو بغلش و سرشو برد تو موهام
جی هوپ:خیلی دوست دارم
ات:منم همینطور
جی هوپ: نمی دونی چند شب با فکر اینکه دیگه نمی تونم موهاتو بو کنم گریه کردم
ات:دیگه هیچوقت ولت نمی کنم
برگشتم سمتش و لبامو گذاشتم رو لباش و سطحی بوسیدمش و
ازش جدا شدم
ات:شب بخیر
جی هوپ:شب بخیر
شرط نداریم ولی با کامنتاتون بهم انرژی بدین
۶۰.۸k
۳۰ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.