When he was your father⁴
جیمین ویو
رسیدیم
از ماشین پیاده شدم و در زدم
( تق تق)
جونگ کوک:کیه؟
جیمین:باز کن منم(داد)
جونگ کوک:منم کیه؟
جیمین:(تق تق)درو باز کن جیمینم احمق(داد)
(در باز شد)
جونگ کوک:....چه عجب....اقا تشریف اوردن
جیمین:زر نزن میخوام رد این شماررو برام بزنی
جونگ کوک:ینی برای دیدن رفیق قدیمیت نیومدی؟(تعجب)
جیمین:زود باش وقت ندارم
جونگ کوک:اوکی بابا شماررو بگو
جیمین:****
"چند مین بعد"
جونگ کوک:وایساااا خب خونش...
جیمین:پیداش کردی کجاس بده ببینممم
جونگ کوک:پوفیوز تو منو دست انداختی؟
جیمین:جان؟
جونگ کوک:ت.تو منو تا نیم ساعت اصن...وااااای
جیمین:بنال(جدی)
جونگ کوک:تو دنبال خونه ی ته ته بودی؟اسکولم کردی؟
جیمین:کوک من با تو شوخی ندارم!(جدی)
جونگ کوک:اینا هاش خودت نگا کن
جیمین:کجاس...
جیمین ویو
کوک راست میگفت...اون ادرس خونه ی تهیونگ بود
ته عوضی! یونا با ته توی رابطست؟ این امکان نداره ته ته ازدواج کرده!(بله دیگه تهیونگم اینجا ازدواج کرده😑)
جیمین:کوکی متمعنی اشتباه نکردی؟
جونگ کوک:کاملا درسته
جیمین:خ.خوب دیگه من باید برگردم خونه(خنده فیک)میدونی که...یونا و م/ی..اره دیگه باید برگردم خونه حالا واس هرچی که هس دیگه فوقش یکاری دارم(خنده فیک)
جونگ کوک:خب...میشه منم بیام خونتون؟
جیمین:ن.نه بعد میام دنبالت باهم میریم
جونگ کوک:اوک..خب خدافظ•-•
جیمین:خدافظ...
از اونجا خارج شد....
ذهن جیمین《تهیونگ باید دلیل منطقیای داشته باشی》
همه چیزو گذاشتم برای فردا و سوار ماشین شدم و برگشتم خونه تا استراحت کنم.....
جونگ کوک:(پوزخند)جیمین خیلی سادهای...
_____________________________________________________
لایک و کامنت و فالو فراموش نشهههه💜🤍💜🤍💜🤍💜🤍
کلی پارتها و فیک های جذاب تو راهه💜🤍💜🤍💜🤍💜🤍
نظر بدید پلیز💜🤍💜🤍💜🤍💜🤍💜🤍💜🤍💜🤍💜🤍
بای:|
رسیدیم
از ماشین پیاده شدم و در زدم
( تق تق)
جونگ کوک:کیه؟
جیمین:باز کن منم(داد)
جونگ کوک:منم کیه؟
جیمین:(تق تق)درو باز کن جیمینم احمق(داد)
(در باز شد)
جونگ کوک:....چه عجب....اقا تشریف اوردن
جیمین:زر نزن میخوام رد این شماررو برام بزنی
جونگ کوک:ینی برای دیدن رفیق قدیمیت نیومدی؟(تعجب)
جیمین:زود باش وقت ندارم
جونگ کوک:اوکی بابا شماررو بگو
جیمین:****
"چند مین بعد"
جونگ کوک:وایساااا خب خونش...
جیمین:پیداش کردی کجاس بده ببینممم
جونگ کوک:پوفیوز تو منو دست انداختی؟
جیمین:جان؟
جونگ کوک:ت.تو منو تا نیم ساعت اصن...وااااای
جیمین:بنال(جدی)
جونگ کوک:تو دنبال خونه ی ته ته بودی؟اسکولم کردی؟
جیمین:کوک من با تو شوخی ندارم!(جدی)
جونگ کوک:اینا هاش خودت نگا کن
جیمین:کجاس...
جیمین ویو
کوک راست میگفت...اون ادرس خونه ی تهیونگ بود
ته عوضی! یونا با ته توی رابطست؟ این امکان نداره ته ته ازدواج کرده!(بله دیگه تهیونگم اینجا ازدواج کرده😑)
جیمین:کوکی متمعنی اشتباه نکردی؟
جونگ کوک:کاملا درسته
جیمین:خ.خوب دیگه من باید برگردم خونه(خنده فیک)میدونی که...یونا و م/ی..اره دیگه باید برگردم خونه حالا واس هرچی که هس دیگه فوقش یکاری دارم(خنده فیک)
جونگ کوک:خب...میشه منم بیام خونتون؟
جیمین:ن.نه بعد میام دنبالت باهم میریم
جونگ کوک:اوک..خب خدافظ•-•
جیمین:خدافظ...
از اونجا خارج شد....
ذهن جیمین《تهیونگ باید دلیل منطقیای داشته باشی》
همه چیزو گذاشتم برای فردا و سوار ماشین شدم و برگشتم خونه تا استراحت کنم.....
جونگ کوک:(پوزخند)جیمین خیلی سادهای...
_____________________________________________________
لایک و کامنت و فالو فراموش نشهههه💜🤍💜🤍💜🤍💜🤍
کلی پارتها و فیک های جذاب تو راهه💜🤍💜🤍💜🤍💜🤍
نظر بدید پلیز💜🤍💜🤍💜🤍💜🤍💜🤍💜🤍💜🤍💜🤍
بای:|
۴.۴k
۰۱ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.