فیک ازدواج اجباری پارت 5🖤

لایکا بیشتر شده بود ولی کامنتا نه بخاطر اینکه یه نفر توی کامنتا خودشو جر داده بود نوشتم 😂😂
🖤🤍🖤🤍🖤🤍🖤🤍🖤🤍🖤🤍🖤🤍🖤🤍🖤🤍🖤🤍🖤🤍🖤🤍🖤🤍🖤🤍🖤🤍🖤🤍🖤🤍🖤🤍🖤🤍🖤🤍🖤🤍🖤🤍🖤
که یهو دیدم ات چشماشو باز کرد خواستم برم زحمتشو پانسمان کنم که ازم ترسید و مثل جن زده ها پرید از رو تخت پایین با بهت (محض اطلاع کسانی که نمیدونن بهت یعنی چی یعنی هون با شوک 😐)یعنی انقدر ازم میترسه ؟
ویو ات
چشمامو به زور باز کردم و نمیتونستم چشمامو درست باز کنم که دیدم کوک داره با یه جعبه سفید میاد منم ترسیدم و گفتم شاید دوباره میخواد منو بزنه و یهو چشام باز شد و با ترس رفتم عقب که از تخت افتادم پایین که دیدم کوک شکه گفت
ویو ادمین 💐 تون
برا کسایی که یادشون رفته علامتارو کوک :_ ات:+
_:ات کاری باهات ندارم
+:(توی ذهنش: شاید داره دروغ میگه اول میخواستم بهش اعتماد نکنم ولی برق خاصی تو چشاش بود که نذاشت باهاش مخالفت کنم (ایشالله همون برق بگیرتت به فاخ بری که میتونی کوک رو از نزدیک ببینی 🫥🔪🔪⚔️🗡) قول میدی ؟
_:قول میدم
+بیا قول انگشتی
_:(توی ذهنش چقدر یه ادم میتونه کیوت باشه ؟) باشه
دادن (عه عه عه عه اشتباه شد قول دادن استغفرالله ربی اتوبو و .........بقیشو بلد نیستم😂🤣😐
+:بیا مهرش کنیم
مهرش کردن
_:بیا بدنتو پانسمان کنم
+:خجالت میکشم اخه تا حالا هیچ مردی بدنمو نگا نکرده چه بخواد لمسم کنه (یعنی دخترا لمست .........)
_:اووووو اوکی پس من چشمامو می بندم
+: باش..ه
_:(توی ذهنش داشتم براش پانسمان میکردم چشم بسته (میدونم نمیشه من خیلی چرت میگم🫥)
که یهو دستم
یاع یاع یاع یاع یاع یاع یاع یاع یاع یاع یاع یاع یاع یاع یاع یاع یاع یاع یاع یاع یاع یاع یاع یاع یاع یاع یاع یاع یاع یاع یاع یاع یاع یاع یاع یاع یاع یاع تو خماری بمونید
لایک :۱۲
کامنت:۱۰ کامنت چرت و تکراری و شکلک قبول نیست هر کسی فقط یه کامنت بده
بای بای بای بای