شیطان یا فرشته پارت ۱۴
_____________
جیمین: درد داشت؟
ا/ت باسر حرفش رو قبول میکنه
جیمین : بدترش هم هست میخوای؟
ا/ت :نهههههههه
جیمین: عاشق این کاراتم خوب بیا قدم بزنیم
ا/ت: باشه
خوب جیمین و ا/ت نزدیک ۱ ساعت اونجا بودن و کلی حرف زدن و خندیدن و آخر سر رفتن به خونه
جیمین : ا/ت تو دیگه لازم نیست خدمتکار باشی برو بالا استراحت کن
ا/ت: باشه ممنونم*لبخند*
و دیگه ا/ت رفت بالا جیمین هم خسته بود رفت تو اتاقش خوابید و تا رسید به تخت خوابش برد
چند دقیقه بعد با صدایی و حس تکون خوردن چشماش رو آروم باز کرد اون اجوما بود
اجوما: پسرم شام آمادست
جیمین: باشه الان میام ا/ت رو بیدار کردی؟
اجوما : نه هنوز الان بیدارش میکنم
جیمین: باشه
اجوما رفت ا/ت رو بیدار کرد و جیمینم دست و صورتش رو شست و اومد پایین بعد چند دقیقه ا/ت اومد پایین
ا/ت: سلام*لبخند*
جیمین: سلام .... بیا اینجا(به صندلی کناریش اشاره میکنه)
ا/ت: باشه
دیگه نشستن اینا غذاشون رو خوردن و بعدش دوباره رفتن خوابیدن
*پرش زمانی به فردا*
جیمین: درد داشت؟
ا/ت باسر حرفش رو قبول میکنه
جیمین : بدترش هم هست میخوای؟
ا/ت :نهههههههه
جیمین: عاشق این کاراتم خوب بیا قدم بزنیم
ا/ت: باشه
خوب جیمین و ا/ت نزدیک ۱ ساعت اونجا بودن و کلی حرف زدن و خندیدن و آخر سر رفتن به خونه
جیمین : ا/ت تو دیگه لازم نیست خدمتکار باشی برو بالا استراحت کن
ا/ت: باشه ممنونم*لبخند*
و دیگه ا/ت رفت بالا جیمین هم خسته بود رفت تو اتاقش خوابید و تا رسید به تخت خوابش برد
چند دقیقه بعد با صدایی و حس تکون خوردن چشماش رو آروم باز کرد اون اجوما بود
اجوما: پسرم شام آمادست
جیمین: باشه الان میام ا/ت رو بیدار کردی؟
اجوما : نه هنوز الان بیدارش میکنم
جیمین: باشه
اجوما رفت ا/ت رو بیدار کرد و جیمینم دست و صورتش رو شست و اومد پایین بعد چند دقیقه ا/ت اومد پایین
ا/ت: سلام*لبخند*
جیمین: سلام .... بیا اینجا(به صندلی کناریش اشاره میکنه)
ا/ت: باشه
دیگه نشستن اینا غذاشون رو خوردن و بعدش دوباره رفتن خوابیدن
*پرش زمانی به فردا*
۴۲.۶k
۱۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.