سناریو *وقتی عضو نهمی و لخ.ت میبینشون*
سناریو *وقتی عضو نهمی و لخ.ت میبینشون*
از اتاقت بیرون اومدی نیم ساعتی گذشته بود که تو اتاقت درحال طراحی کردن بودی
همه جا ساکت و اروم بود
ا.ت:پسرا؟
جوابی از هیچکدومشون نگرفتی
فکر کردی حتما رفتن بیرون و دلت استخر میخواست
طبقه پایین یه استخر کوچیکی داشتین
لباسای مربوط به استخرتو پوشیدی
و به پایین رفتی
از اسانسور اومدی بیرون
اول به سمت خوراکیاتون رفتی و یه بستنی ای خوردی
بعد از اون همین که وارد جای اصلی شدی با پسرا که بالاتنه لختی داشتن مواجه شدی
لباس توعم زیاد مناسب نبود
و خجالت کشیدی که همشون متوجه تو شدن
جونگین زود پرید تو اب تا بدنشو نبینی
و سرشو اورد بیرون
جونگین:نونااااا
احساس میکردی لپات قرمز شدن از خجالت
هیونجین:ا.ت؟ بیا اینجا دیگه..
بدون هیج حرفی با جیغ دویدی و زود وارد اسانسور شدی
بعد از رسیدن به سالن خوابگاه
به اتاقت رفتی و درشو قفل کردی
ا.ت:لعنتیییی....
.
هیونجین:چشه این..؟
لینو تکخنده ای کرد
لینو: حتما خجالت کشیده...
فلیکس:منم دختر بودم میکشیدم جلوم ۸ تا پسر با بدن بر.هنه عادی نیست
و همشون شروع به خندیدن کردن.
از اتاقت بیرون اومدی نیم ساعتی گذشته بود که تو اتاقت درحال طراحی کردن بودی
همه جا ساکت و اروم بود
ا.ت:پسرا؟
جوابی از هیچکدومشون نگرفتی
فکر کردی حتما رفتن بیرون و دلت استخر میخواست
طبقه پایین یه استخر کوچیکی داشتین
لباسای مربوط به استخرتو پوشیدی
و به پایین رفتی
از اسانسور اومدی بیرون
اول به سمت خوراکیاتون رفتی و یه بستنی ای خوردی
بعد از اون همین که وارد جای اصلی شدی با پسرا که بالاتنه لختی داشتن مواجه شدی
لباس توعم زیاد مناسب نبود
و خجالت کشیدی که همشون متوجه تو شدن
جونگین زود پرید تو اب تا بدنشو نبینی
و سرشو اورد بیرون
جونگین:نونااااا
احساس میکردی لپات قرمز شدن از خجالت
هیونجین:ا.ت؟ بیا اینجا دیگه..
بدون هیج حرفی با جیغ دویدی و زود وارد اسانسور شدی
بعد از رسیدن به سالن خوابگاه
به اتاقت رفتی و درشو قفل کردی
ا.ت:لعنتیییی....
.
هیونجین:چشه این..؟
لینو تکخنده ای کرد
لینو: حتما خجالت کشیده...
فلیکس:منم دختر بودم میکشیدم جلوم ۸ تا پسر با بدن بر.هنه عادی نیست
و همشون شروع به خندیدن کردن.
۵.۴k
۲۵ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.