فیک ازدواج اجباری

پارت ۱۱


که مامانم صدام کرد
م.ی.یونکی
_بله
م.ی.بیا کیسه آب گرم آمادس
_آها
رفت و کیسه آب گرم رو اورد
گزاشت رو شکم ات(حسودیم شد)
+ددی
_جانم
+بو.س موخام(هعی کسی نی به ما اینطوری بگه )
_اخ
+چی شد
_قلبم از شدت کیوت بودنت درد گرفت (خودم دارم می‌نویسم فشاری هم میشم )
+من قربون قلبت شم
_خدا نکنه
+ددی
_جان
+بو.سم رو ندادی
_ل.بلشو می‌زاره رو ل.بای ات و ی کی.س فرانسوی (فشار چیه دارم میرقصم )
م.دارین چی کار میکنید
+مامان
م.یامان
_خوب زن خودمه
م.یونگی خیلی پرو شدیا
_😁
م.هعی من برم
_ات چرا قرمز شدی
+😣😖
_چی شد
+خجالت کشیدم
_اخ بیبی خجالتیه من
م.ی.یونگی بیا سوپ آمادس(به این زودی💔😳)
_باشه الان میام
یونگی کاسه سوپ رو برداشت و اورد تو اتاق
_الان درد داری
+نوچ
_بیا بهت سوپ بدم
+خودم میخورم
_نهههه
+باشه 🥺 حالا داد نزن سرم
_ببشید(یکی نیست بگه تو مافیایی)
+باشه(من دارم فشار میخورم یا شما هم )
پرش زمان به شب
توی راه رسیدن به خونه یونگی
رسیدن
+خونت قشنگه
_ارع خونمون قشنگه
رفتیم تو خونه که.........



#فیک
#bts