تموم شدن کلاسای تابستونی گذشت ، امروز قرار بود برای پرو ل
تموم شدن کلاسای تابستونی گذشت ، امروز قرار بود برای پرو لباس فرم به مدرسه برن.
وارد مدرسه شد و روی مبلی که توس سالن بود نشست ، که یهو همون دختری که روز اول کنارش نشسته بود صداش کرد
هنوز اسمشو نمیدونست، ولی انگاری که باهم دوست شده بودن..
لباساشون پرو کردن و همه چیز تموم شد
.
.
.
امروز روز اول مدرسه بود ، استرس داشت ؟ خب شاید .. یه مقدار ، در کلاس رو باز
گندش بزنن انگاری که بازم دیر رسیده بود
همینجوری که داشت کلاس رو آنالیز میکرد، یهو همون دختر اومد سمتش و بغلش کرد ،
خب عجیب بود ، اون حتا اسمش رو هم نمیدونست، ولی انگار که چند سال بود که همو میشناختن.
زنگ اول تموم شد ، این اکیپی که باهاشون دوست شده بود ، یه مقدار بچه سال بودن ، یه مقدار که خیلی
یه دختر ،با موهای کوتاه و طلایی ، چشمای عسلی ، پوست سفید و لپ گلی ، نظرشو جلب کرد ..
خیلی دختر خوشگلی بود...
میدونی چیه ؟ این دختر از نظر ظاهری دقیقا چیزی بود که شخصیت اصلی داستان ما اون رو به عنوان پارتنر قبول میکرد...
#رمان #فیکشن #داستان #اوورتینک #مدرسه #بیتیاس #سیگما #بلکپینک #بلینک #جیمین #جونگکوک #تهیونگ #سربازی
وارد مدرسه شد و روی مبلی که توس سالن بود نشست ، که یهو همون دختری که روز اول کنارش نشسته بود صداش کرد
هنوز اسمشو نمیدونست، ولی انگاری که باهم دوست شده بودن..
لباساشون پرو کردن و همه چیز تموم شد
.
.
.
امروز روز اول مدرسه بود ، استرس داشت ؟ خب شاید .. یه مقدار ، در کلاس رو باز
گندش بزنن انگاری که بازم دیر رسیده بود
همینجوری که داشت کلاس رو آنالیز میکرد، یهو همون دختر اومد سمتش و بغلش کرد ،
خب عجیب بود ، اون حتا اسمش رو هم نمیدونست، ولی انگار که چند سال بود که همو میشناختن.
زنگ اول تموم شد ، این اکیپی که باهاشون دوست شده بود ، یه مقدار بچه سال بودن ، یه مقدار که خیلی
یه دختر ،با موهای کوتاه و طلایی ، چشمای عسلی ، پوست سفید و لپ گلی ، نظرشو جلب کرد ..
خیلی دختر خوشگلی بود...
میدونی چیه ؟ این دختر از نظر ظاهری دقیقا چیزی بود که شخصیت اصلی داستان ما اون رو به عنوان پارتنر قبول میکرد...
#رمان #فیکشن #داستان #اوورتینک #مدرسه #بیتیاس #سیگما #بلکپینک #بلینک #جیمین #جونگکوک #تهیونگ #سربازی
۴۳۵
۲۴ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.