پارت ۹ عشق تا حد مرگ

جیهوپ: من چند بار گفتم کسی رو تو خونه راه نده یون(با لحن تند اما ساختگی)
شوگا:ا/ت کجایت؟
جیهوپ:۴ سال قبل جدا شدم
اصلا به شما چه ربطی داره؟
شوکا:مطمئنی؟
جیهوپ :دخترم برو تو اتاقت مامانتم الان میاد.
شوگا:دخترم؟
جیهوپ:بله من با ا/ت نموندم چون بچه دار ممیشد الان اسم زن من دا یون هست و لطفا برید بیرون
شوگا:اممم....باشه
جیمین:میشه دخترتون رو ببینم
جیهوپ:چرا؟
جیمین:میخوام بخاطر اینکه ما آدرس رو اشتباه اومدیم ازش معذرت بخوام .
تو دل جیهوپ : آره ترو خدا. من که میدونم میخواین ببینید شبیه به ا/ت هست یا نه. اما بزار بیاد
جیهوپ: یون بیا
یون اومد از اتاقش بیرون
یون: بله
جیهوپ: این آقا کارت داره
از زبون جیمین:
میخوام ببینم چهره اش شبیه به ا/ت هست یا نه اما وقتی اومد جلو هیچ شباهتی به هم نداشتن دیگه مطمئن شدم خدا حافظی کردم و اومدم بیرون
شوگا: چرا ولشون کردی،
جیمین: اولا ا/ت باردار نمیشه دوما یون اصلا شبیه به ا/ت نیست و سوما شاید جین اشتباه کرده چهارما سوار شو.
از زبان ا/ت :
جیهوپ اومد پایین
ا/ت:باید زود بریم یک‌خونه دیگه اون جین تونست رد من رو بزنه پس هیچی از این خونه بر نمیداریم
جیهوپ : باشه پس من خونه رو به فروش میزارم
الان بعد یک هفته از اون اتفاق خونه رو فروختیم و یک خونه دیگه کرفتیم
فلش بک ۵ سال قبل
من با پسری به نام جهیوپ آشنا شدم اون قبلا زد داشته و الان یو بچه داره اسمش یون هست ۱ سالشه من به جیهوپ همه جیز رو گفتم.
خانواده اش خیلیی مخالفت می‌کردند
اما مهم تصمیم اون بود
من و ا ن بلاخره ازدواج کردیم
اتمام فلش بک