Part:36

Part:36
فلش بک به دیشب*
+اهمم خب من اول بطری رو میچرخونم
بطری رو چرخوند و به سمت یونا و تهیونگ افتاد
$خب آقای عاشق جرعت یا حقیقت
-معلومه جرعت
$خببب کوک سولی نظر بدین
٪عامم همین الان ده ثانیه کیس برو با سولی
-تلافی میکنم
تهیونگ شروع کرد‌..
$یک‌..دو...سه..چهار.......دهه بسهه هویی میگم بسه گاوا شد بیست ثانیه
-اومم خوشمزه بود نمیخاستم تمومش کنم خیلی شیرین بود
٪هعی کاش مام یکی داشتیم(کنایه)
$اهمم کسی متوجه سرخ شدن سولی شد؟
تهیونگ نگاهی ب سولی انداخت
-وووییی کیوت من عشقم شبیه گوجه شدی
+ایشش بچرخون
سولی ب کوک افتاد
+خب مستر کوک
٪خبب
+کسیو دوست داری ک نتونی بهش بگی؟
٪عاممم خب اره دوستش دارم ولی همش ازم دوری میکنه و سعی میکنه ازم فاصله بگیره دختره کیوتیه چشمام آدمو تو خودش غرق میکنه و..
+اووو بسه بسه
میدونستم یونا ناراحت میشه چون یونا دوستش داشت یعنی کیو میگفت تاحالا هیچ دختری رو نزدیک بهش ندیدم جز یونا ووییی یعنی عاشق یونا شده؟؟؟
یونا ویو*
کوک وقتی این حرفو ک زد خیلی ناراحت شدم ولی به روی خودم نیاوزدم یعنی عاشق کس دیگه ایه؟