فقط برای تو p47
بعد از ۵ساعت رسیدیم به آلمان و رفتیم هتل....
تصمیم گرفتیم یکم استراحت کنیم.....
(مانیا و کوک)
٪آخیشش
:بخوابیم عزیزم؟...
٪آره بیا...
رفتن رو تخت و کوک محکم مانیا رو گرفت بغلش و خوابیدن..
(یونا)
چشمامو باز کردم دیدم ساعت ۹ شبه!
+تهیونگا بیدار شو...
_ساعت ۹هه؟....
+اوهوم...
_خوب خوابیدی؟؟
+اره...
بچه ها پیام دادن بریم لب ساحل...کنار آتیش بشینیم...رمان#تهیونگ#جونگ_کوک#بی_تی_اس#کیدراما#کی_پاپ#کیپاپ#تهکوک#فیک#جیمین#نامجون#جی_هوپ#شوگا#جین
تصمیم گرفتیم یکم استراحت کنیم.....
(مانیا و کوک)
٪آخیشش
:بخوابیم عزیزم؟...
٪آره بیا...
رفتن رو تخت و کوک محکم مانیا رو گرفت بغلش و خوابیدن..
(یونا)
چشمامو باز کردم دیدم ساعت ۹ شبه!
+تهیونگا بیدار شو...
_ساعت ۹هه؟....
+اوهوم...
_خوب خوابیدی؟؟
+اره...
بچه ها پیام دادن بریم لب ساحل...کنار آتیش بشینیم...رمان#تهیونگ#جونگ_کوک#بی_تی_اس#کیدراما#کی_پاپ#کیپاپ#تهکوک#فیک#جیمین#نامجون#جی_هوپ#شوگا#جین
۸۳.۹k
۱۲ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.