وقتی عضو هشتمی 𝕡𝕒𝕣𝕥 ❺ آخر
ویو کوک:
وقتی رسیدیم عمارت ا/ت رفت شام درست کرد اورد و شروع کردیم به خوردنش
وقتی تموم شد رفتیم باهم خوابیدیم
صبح ک بلند شدیم دیدیم ساعت نزدیکای
12 داره میشه سریع ا/ت بلند کردم
رفتیم صبحونه خوردیم حرکت کردیم سمت
کمپانی
یکم تمرین داشتیم انجام دادیم حرکت کردیم سمت عمارت وقتی رسیدیم نشستیم تاریخ عروسی رو انتخاب کردیم که اخرای برج شد
⊱ ────── {.⋅ ♫ ⋅.} ───── ⊰
ویو ا/ت:
منو کوک رفتیم. کمپانی امدیم خونه
گفت با خانوادش راجب به عروسی حرف بزنیم
کوک گفت اخرای برج
احساس میکردم زوده ولی خب هرچی عشقم بگه
⊱ ────── {.⋅ ♫ ⋅.} ───── ⊰
.
.
.
«اخرین روز ماه»
.
.
.
⊱ ────── {.⋅ ♫ ⋅.} ───── ⊰
ویو کوک:
امروز روز عروسی من و ا/ت هستش
من بابت داشتن این. فرشته بی بال زمینی ام
از خدا ممنونم
.
.
.
.
.
.
✩.・*:。≻───── ⋆♡⋆ ─────.•*:。✩
پایان:)
میدونم بد شد
با حمایت هاتون سریع تموم شد♥🪄
یه فیک درخواستی از شوگا داریممم🤍🍭
اما خوابم میاد فقط پارت معرفی اپ میشههه
وقتی رسیدیم عمارت ا/ت رفت شام درست کرد اورد و شروع کردیم به خوردنش
وقتی تموم شد رفتیم باهم خوابیدیم
صبح ک بلند شدیم دیدیم ساعت نزدیکای
12 داره میشه سریع ا/ت بلند کردم
رفتیم صبحونه خوردیم حرکت کردیم سمت
کمپانی
یکم تمرین داشتیم انجام دادیم حرکت کردیم سمت عمارت وقتی رسیدیم نشستیم تاریخ عروسی رو انتخاب کردیم که اخرای برج شد
⊱ ────── {.⋅ ♫ ⋅.} ───── ⊰
ویو ا/ت:
منو کوک رفتیم. کمپانی امدیم خونه
گفت با خانوادش راجب به عروسی حرف بزنیم
کوک گفت اخرای برج
احساس میکردم زوده ولی خب هرچی عشقم بگه
⊱ ────── {.⋅ ♫ ⋅.} ───── ⊰
.
.
.
«اخرین روز ماه»
.
.
.
⊱ ────── {.⋅ ♫ ⋅.} ───── ⊰
ویو کوک:
امروز روز عروسی من و ا/ت هستش
من بابت داشتن این. فرشته بی بال زمینی ام
از خدا ممنونم
.
.
.
.
.
.
✩.・*:。≻───── ⋆♡⋆ ─────.•*:。✩
پایان:)
میدونم بد شد
با حمایت هاتون سریع تموم شد♥🪄
یه فیک درخواستی از شوگا داریممم🤍🍭
اما خوابم میاد فقط پارت معرفی اپ میشههه
۲۴.۵k
۱۳ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.