🌑🍷وقتی مافیا بود ....🍷🌑 part :۵۲

_ا.ت پاشو بریم حاضر شیم ۱ساعت دیگه پرواز داریم
+اوکییی(ذوق)
_😄
ویو راوی:
رفتن حاضر شدن ا‌‌.ت خیلی ذوق میکرد سوار ماشین شدن ساک اینا نبردن چون توی چین همه چیز بود کوک اونجا خونه داشت وقتی رسیدن به فردوگاه کمی منتظر بودن تا اسمشون رو صدا بزنن وقتی زدن سوار هواپیما شدن و توی راه هردو خوابیدن
ا.ت ویو :
از خواب پاشدم رسیده بودیم کوک رو بیدار کردم وایییی خیلی دوست داشتم بیام چین نمیدونم چرا اما وقتی میومدم این کشور انگار به خونم برگشته بودم
_به چی فکر میکنی ؟
+به این که چرا انقد این کشور رو دوست دارم ....البته بعد از کره هیچ کشوری جای کره رو برام نمیگیره
_هوم هرکس یه کشوری رو دوست داره و از بودن توی اون کشور حس خوب میگیره شاید ....الآنم همینه
+هوم بریم خونه خستم
_بیا بریم خوشگلم
پرش زمانی خونه ی کوک :
+واو خیلی خونت قشنگه
_مرسی
+آم کی میریم خرید اینجا خیلی گرمه نمیتونم با لباس گرم دووم بیارم
_ساعت ۱۲شبه بیا یکی از تیشرت های منو بپوش
+اوکی
ا.ت ویو :
کوک بهم لباس داد و رفت فیلم بزارع ببینیم وقتی تیشرتشو پوشیدم تا رونم میومد دیگه شلوار نپوشیدم رفتم پایین کنار کوک نشستم
_چرا لباس های پسرا همیشه به دخترا میاد ؟
+چون دخترا همچیز بهشون میاد
_اوه بله بله (نشوندش روی پاهاش )میشه لباتون رو قرض بگیرم لیدی
+حتما (لباشون رو گذاشتن روی لبای هم )
حمایت پلیز 🍷
گایز الان قایمکی اومدم پارت گذاشتم انقد از نت بابام استفاده کردم دیگه نمیزارع وصل بشم بعدشم چون مسافرتم نمیتونم زود زود بزارم اما خیلی نوشتم فقط باید آپ کنم اونم به موقعش میزارم مرسی حمایتم میکنین 😄