مافیای عاشق part5
حالا ک احساس میکنم ریدم بدم ریدم قشنگ نصب داستانو نذاشتم
مافیای عاشق Part5
هایون ویو
قرار شد زنه بره همون جا تا بعد ما ساپورتش میکنیم
وقتی رسیدیم اونجا اتفاقات خیلی بدی افتاد
همه رسیدن
زنه:کسی اینجا نیس
دیدیم چند تا ماشین اومدن که یکی در ماشین رو باز کرد که یه مرد ازش زد بیرون اون جونگ کوک بود
جونگ کوک:میبینم که تشریف آوردی
زنه:چی میخای از من
جونگ کوک:زندگیتو
زنه:مگه چیکارت کردم
جونگ کوک:تو که نه ولی اون بابای عوضیت
زنه:اون مرده(گریه)
جونگ کوک:عه چه بهتر واسه همین اومدم سراغ تو
زنه:پول میخای
جونگ کوک:پولو بده تا خانوادت دوباره سالم باشن
زنه:بیا اینم پول
پولو گرف
و بعد اشاره کرد به مرد پشت سریش و با یه شلیک کاره زنه رو تموم کرد
هایون:دستم و گذاشتم رو دهنم گریه کردم داشتم خفه میشدم که زانو هامو بغل کردم
دیگ نتونستم تحمل کنم با اسلحه رفتم سراغش
هایون:یا جئون جونگ کوک
جونگ کوک:هایون؟
هایون:عوضی اشغال چطور میتونی اینقد پست باشی
جونگ کوک:هایون تو اینجا چ.....یک...آر میکنی
هایون:اون مرد بیچاره رو ولش کن تا به همتون شلیک نکردم
جونگ کوک:هایون خودت میدونی داری چیکار میکنی
هایون:آره دارم اسلحمو به طرف عشق سابقم که البته بیشرف ترین فردی که تاحالا پرونده اش زیر دستم بود
جونگ کوک:ببین هایون بیا بریم خونه واست توضیح میدم(استرس)
هایون:گمشو نزدیک من نیا(گریه)
جونگ کوک بزور اومد سمتم و بغلم کرد تو شوک بودم نمیدونستم باید چیکار کنم
جونگ کوک:بیب نمیتونم ازت نگذرم .
هایون:چ......
و سیاهی مطلق
...........
ادامه پارت بعد
مافیای عاشق Part5
هایون ویو
قرار شد زنه بره همون جا تا بعد ما ساپورتش میکنیم
وقتی رسیدیم اونجا اتفاقات خیلی بدی افتاد
همه رسیدن
زنه:کسی اینجا نیس
دیدیم چند تا ماشین اومدن که یکی در ماشین رو باز کرد که یه مرد ازش زد بیرون اون جونگ کوک بود
جونگ کوک:میبینم که تشریف آوردی
زنه:چی میخای از من
جونگ کوک:زندگیتو
زنه:مگه چیکارت کردم
جونگ کوک:تو که نه ولی اون بابای عوضیت
زنه:اون مرده(گریه)
جونگ کوک:عه چه بهتر واسه همین اومدم سراغ تو
زنه:پول میخای
جونگ کوک:پولو بده تا خانوادت دوباره سالم باشن
زنه:بیا اینم پول
پولو گرف
و بعد اشاره کرد به مرد پشت سریش و با یه شلیک کاره زنه رو تموم کرد
هایون:دستم و گذاشتم رو دهنم گریه کردم داشتم خفه میشدم که زانو هامو بغل کردم
دیگ نتونستم تحمل کنم با اسلحه رفتم سراغش
هایون:یا جئون جونگ کوک
جونگ کوک:هایون؟
هایون:عوضی اشغال چطور میتونی اینقد پست باشی
جونگ کوک:هایون تو اینجا چ.....یک...آر میکنی
هایون:اون مرد بیچاره رو ولش کن تا به همتون شلیک نکردم
جونگ کوک:هایون خودت میدونی داری چیکار میکنی
هایون:آره دارم اسلحمو به طرف عشق سابقم که البته بیشرف ترین فردی که تاحالا پرونده اش زیر دستم بود
جونگ کوک:ببین هایون بیا بریم خونه واست توضیح میدم(استرس)
هایون:گمشو نزدیک من نیا(گریه)
جونگ کوک بزور اومد سمتم و بغلم کرد تو شوک بودم نمیدونستم باید چیکار کنم
جونگ کوک:بیب نمیتونم ازت نگذرم .
هایون:چ......
و سیاهی مطلق
...........
ادامه پارت بعد
۱۳.۵k
۲۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.