شاهدخت درد p16
شاهدخت درد p16
ته: سوهی عوضی(با داد و عصبانی)
سوهی: چته
ته: چی دادی ا.ت بخوره
سوهی: دوست دختر من بع تو چه کیم تهیونگ
ته گرفت سوهی رو تا میخوردش میزد سوهی هم ته رو زد ا.ت هم کلا تو حال خودش نبود نمیفهمید
در همین حین کوک اومد
کوک: ته بسه بیا بریم
ته: من این عوضیو میکشم(سر صورت خونی)
کوک: میگم بسهه
کوک بزور ته و سوهی رو جدا کرد و ته رو سوار ماشین کرد و رفتن
ته: چرا نزاشتی بکشمش
کوک: احمق میدونی چقدر ادم مهم اونجا بود جنگ میشد؟
ته: هرچی اصن(بیخیال)
سوهی ویو
بعد دعوا مهمونا رفتن و منو ا.ت تنها شده بودیم
ا.ت: ددی جونم هنوزم خیلی گرممه
سوهی: منم همینطور(خمار میبینتش)
یهو ا.ت رو براید استایل بغل کردو برد تو اتاق
اسمات اینو نمینویسم چون حرص میخورم😭
فردا صبح
ا.ت ویو
با دل درد از خواب بیدار شدم هیچی از دیشب یادم نمیومد که دیدم منو سوهی لخت تو تختیم که جیغ زدم
سوهی: ا.ت چته
ا.ت: سوهی دیشب چیکار کردی چرا هیچی یادم نیست چرا لختم
سوهی: با بیبم خوشگذرونی کردم
ا.ت: سوهی من نمیخواستم(با بغض)
سوهی: خودت هی ددی ددی میکردی
ا.ت: سوهی واقعا نگو بهم که تحریک کننده به خوردم دادی
سوهی: شاید(با پوزخند)
ا.ت: ازت بدم میاد
ا.ت پاشد وسایلشو جمع کنه بره که........
ته: سوهی عوضی(با داد و عصبانی)
سوهی: چته
ته: چی دادی ا.ت بخوره
سوهی: دوست دختر من بع تو چه کیم تهیونگ
ته گرفت سوهی رو تا میخوردش میزد سوهی هم ته رو زد ا.ت هم کلا تو حال خودش نبود نمیفهمید
در همین حین کوک اومد
کوک: ته بسه بیا بریم
ته: من این عوضیو میکشم(سر صورت خونی)
کوک: میگم بسهه
کوک بزور ته و سوهی رو جدا کرد و ته رو سوار ماشین کرد و رفتن
ته: چرا نزاشتی بکشمش
کوک: احمق میدونی چقدر ادم مهم اونجا بود جنگ میشد؟
ته: هرچی اصن(بیخیال)
سوهی ویو
بعد دعوا مهمونا رفتن و منو ا.ت تنها شده بودیم
ا.ت: ددی جونم هنوزم خیلی گرممه
سوهی: منم همینطور(خمار میبینتش)
یهو ا.ت رو براید استایل بغل کردو برد تو اتاق
اسمات اینو نمینویسم چون حرص میخورم😭
فردا صبح
ا.ت ویو
با دل درد از خواب بیدار شدم هیچی از دیشب یادم نمیومد که دیدم منو سوهی لخت تو تختیم که جیغ زدم
سوهی: ا.ت چته
ا.ت: سوهی دیشب چیکار کردی چرا هیچی یادم نیست چرا لختم
سوهی: با بیبم خوشگذرونی کردم
ا.ت: سوهی من نمیخواستم(با بغض)
سوهی: خودت هی ددی ددی میکردی
ا.ت: سوهی واقعا نگو بهم که تحریک کننده به خوردم دادی
سوهی: شاید(با پوزخند)
ا.ت: ازت بدم میاد
ا.ت پاشد وسایلشو جمع کنه بره که........
۶.۹k
۱۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.