p18
جی:واقعا اودردی منو؟
سوهو:اره عزیزم حرفات با ارزشه برام
جی:تو خیلی ...اممم چطوری بگم ...مهربونی
سوهو:(همون لبخند دیشبی)خوشحالماینو میشنوم...عااا بدو بدو زود بریم قصرررر
جی:ها باشه
سوهو دستم رو گرفت و دووید سمت قصر که یه لحظه پیچید به سمت حوض(بزرگه ها) ننو انداخت توش خودشماومد
سوهو:😂😂
جی:دارم برات اههه خیس شدم
سوهو:😂😂😂اوخی گربه وحشی(میزنه به دماغ جیرال)
سوهو:دیگه لبخندی نداشت به جیرال زل زده بود
سوهو:یه انسان چطور میتونه اینقدر زیبا باشه
جی:نمیدونم
سوهو:😂😂...قربونت برم منننننن بیا ببرمت قصر
جیرال با لبخند باشه میگه
که وقتی وارد خونه میشه میبینه کوک رو مبله و با حرص و چشای قرمز نگاشونمیکنه
کوک:کجا...بودین؟
جیرال:استاد سوهو منو برده بود به کلوبه جنگل کدوم جنگل؟
سوهو:هوسی
جی:عا اره
کوک:هوم....باشه ...برو لباسات رو عوض کن سرما میخوری
جی:باشه
از زبان جی:رفتم تو اتاق خواستم لباسام رو دربیارم که دیدم گربه رو تخت خوابه...پس راحت میتونم در بیارم بعد اینکه لباسامرو در اوردم رفتم سرویس و کارامو کردم و اومدم بیرون صدای شکستن میومدخیلی ترسیدم رفتم پایین دیدم به جون هم اوفتادن
جی:چخبرهههههههع
ازهم جدا شدن
جی:بسه دیگه شما مردای بزرگی هستین ولی رفتاراتون بدتر از بچه ۳ سالس
سوهو:بیب
جی: تو یکی حرف نزن
کوک:ببین
جی:لطفا شماهمحرف نزنین
کوک:🤨
جی:دیگه بسه خسته شدم
سوهو:خستگیت رفع میشه...فردا...خب عقدمونه(با تمسخر به سمت کوک میپیچه)
سوهو:مگه نه (خواهر شوهره یا شوهر خواهر؟😐
کوک:چشم غره ای میره
که شیا میاد پایین
شیا:ببینین من نمیخوام کسی رو به زور نگه دارم....کوکی اگهنمیخوای باهام باشی میتونی بری
کوک:ها؟
شیا:من اونقدر دوست دارم که نمیخوام اذیت بشی
کوک:من ...
سوهو:خواهرم میتونه تورو ول کنه ولی من مال خودم رو ول نمیکنم
کوک:یه مشتی به صورت سوهو میزنه که سوهو بیهوش میشه کوک دست
جیرال رو میگیره و میدوئه سمت در که
اینم از این پارت مرسی به خاطر همایتاتون
پارت قبل همایتش کم بودا نگین نفهمیدم🤣خلاصه
شرطا:
کامتت:۳۰
لایک:۵۰
دوستون دارممممممممممم
سوهو:اره عزیزم حرفات با ارزشه برام
جی:تو خیلی ...اممم چطوری بگم ...مهربونی
سوهو:(همون لبخند دیشبی)خوشحالماینو میشنوم...عااا بدو بدو زود بریم قصرررر
جی:ها باشه
سوهو دستم رو گرفت و دووید سمت قصر که یه لحظه پیچید به سمت حوض(بزرگه ها) ننو انداخت توش خودشماومد
سوهو:😂😂
جی:دارم برات اههه خیس شدم
سوهو:😂😂😂اوخی گربه وحشی(میزنه به دماغ جیرال)
سوهو:دیگه لبخندی نداشت به جیرال زل زده بود
سوهو:یه انسان چطور میتونه اینقدر زیبا باشه
جی:نمیدونم
سوهو:😂😂...قربونت برم منننننن بیا ببرمت قصر
جیرال با لبخند باشه میگه
که وقتی وارد خونه میشه میبینه کوک رو مبله و با حرص و چشای قرمز نگاشونمیکنه
کوک:کجا...بودین؟
جیرال:استاد سوهو منو برده بود به کلوبه جنگل کدوم جنگل؟
سوهو:هوسی
جی:عا اره
کوک:هوم....باشه ...برو لباسات رو عوض کن سرما میخوری
جی:باشه
از زبان جی:رفتم تو اتاق خواستم لباسام رو دربیارم که دیدم گربه رو تخت خوابه...پس راحت میتونم در بیارم بعد اینکه لباسامرو در اوردم رفتم سرویس و کارامو کردم و اومدم بیرون صدای شکستن میومدخیلی ترسیدم رفتم پایین دیدم به جون هم اوفتادن
جی:چخبرهههههههع
ازهم جدا شدن
جی:بسه دیگه شما مردای بزرگی هستین ولی رفتاراتون بدتر از بچه ۳ سالس
سوهو:بیب
جی: تو یکی حرف نزن
کوک:ببین
جی:لطفا شماهمحرف نزنین
کوک:🤨
جی:دیگه بسه خسته شدم
سوهو:خستگیت رفع میشه...فردا...خب عقدمونه(با تمسخر به سمت کوک میپیچه)
سوهو:مگه نه (خواهر شوهره یا شوهر خواهر؟😐
کوک:چشم غره ای میره
که شیا میاد پایین
شیا:ببینین من نمیخوام کسی رو به زور نگه دارم....کوکی اگهنمیخوای باهام باشی میتونی بری
کوک:ها؟
شیا:من اونقدر دوست دارم که نمیخوام اذیت بشی
کوک:من ...
سوهو:خواهرم میتونه تورو ول کنه ولی من مال خودم رو ول نمیکنم
کوک:یه مشتی به صورت سوهو میزنه که سوهو بیهوش میشه کوک دست
جیرال رو میگیره و میدوئه سمت در که
اینم از این پارت مرسی به خاطر همایتاتون
پارت قبل همایتش کم بودا نگین نفهمیدم🤣خلاصه
شرطا:
کامتت:۳۰
لایک:۵۰
دوستون دارممممممممممم
۳۸.۹k
۲۳ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.