set me free🔪 p6
ا.ت:خب حالا
گوشیش زنگ خورد
مکالمه ا.ت و جیمین
ا.ت:بله
جیمین:ا.ت حاظر شو اومدم جلوی در
ا.ت:باش
جیمین:منتظرم
پایان مکالمه
جیسو:هوفف بیا وسایلات ا.ت فکر اون طلاق رو از سرت بیرون کن
ا.ت:باشه
رفت پایین و رفتن خونه
جیمین:وسایلات رو جمع کن
ا.ت:چرا؟
جیمین:میخوای با هیونگ ها و کوک و دختر داییم و داداشش بریم باغ
ا.ت:باشه(خوشحال )
وسایل هارو جمع کردن و رفتن باغ سلام و علیک کردن و غذا خوردن و اینا
تهیونگ:بریم استخر؟
جیمین:آره بریم
جونگ کوک:هیونگ ازدواج کردی ولی هنوز بچه ای
جیمین:دهنتو ببند گلم
جونگ کوک:باش بابا
رفتن استخر
شوگا:ا.ت نمیای؟
ا.ت:نه لباس یادم رفته بیارم برای استخر
جی هوپ:برو از تو کمد بردار
ا.ت:حالا فعلا نه
به جیمین نگاه کرد که دید خیلی با دختر داییش گرم گرفته
تهیونگ فهمید جیمین زیادی با اون دختره گرم گرفته
تهیونگ:ا.ت برو بپوش بیا دیگه
ا.ت:باش
زیر لب:برات دارم جیمین
رفت یه لباس باز باز باز باز پوشید و رفت تو آب و با پسرا خیلیییییییییییی گرم گرفت
جیمین:ا.ت بیا
ا.ت:ببخشید دارم با جونگ کوک حرف میزنم
جیمین دستشو گرفت و برد گوشه استخر
جیمین:این لباس فا*کی چیه پوشیدی چرا انقدر به اونا میچسبی؟
ا.ت:به همون دلیلی که تو با دختر داییت گرم گرفتی
جیمین:برو لباست رو عوض کن و اونقدر صمیمی نباش
ا.ت:توهم با اون صمیمی نباش
جیمین:باش باش تسلیم برو
ا.ت:جیمین اونو دوس داری چرا باهاش ازدواج نمیکنی؟
جیمین:نمیدونم
ا.ت:خیلی عوضی ای
با عصبانيت از آب رفت بیرون و این باعث شد همه عصبی به جیمین نگاه کنن
جیمین:چرا اونجوری نگاهم میکنید؟
جونگ کوک:چی گفتی اینجوری کرد؟
جیمین:بعدا میگم چرا همچین کرد مگه میز بدی گفتم
گوشیش زنگ خورد
مکالمه ا.ت و جیمین
ا.ت:بله
جیمین:ا.ت حاظر شو اومدم جلوی در
ا.ت:باش
جیمین:منتظرم
پایان مکالمه
جیسو:هوفف بیا وسایلات ا.ت فکر اون طلاق رو از سرت بیرون کن
ا.ت:باشه
رفت پایین و رفتن خونه
جیمین:وسایلات رو جمع کن
ا.ت:چرا؟
جیمین:میخوای با هیونگ ها و کوک و دختر داییم و داداشش بریم باغ
ا.ت:باشه(خوشحال )
وسایل هارو جمع کردن و رفتن باغ سلام و علیک کردن و غذا خوردن و اینا
تهیونگ:بریم استخر؟
جیمین:آره بریم
جونگ کوک:هیونگ ازدواج کردی ولی هنوز بچه ای
جیمین:دهنتو ببند گلم
جونگ کوک:باش بابا
رفتن استخر
شوگا:ا.ت نمیای؟
ا.ت:نه لباس یادم رفته بیارم برای استخر
جی هوپ:برو از تو کمد بردار
ا.ت:حالا فعلا نه
به جیمین نگاه کرد که دید خیلی با دختر داییش گرم گرفته
تهیونگ فهمید جیمین زیادی با اون دختره گرم گرفته
تهیونگ:ا.ت برو بپوش بیا دیگه
ا.ت:باش
زیر لب:برات دارم جیمین
رفت یه لباس باز باز باز باز پوشید و رفت تو آب و با پسرا خیلیییییییییییی گرم گرفت
جیمین:ا.ت بیا
ا.ت:ببخشید دارم با جونگ کوک حرف میزنم
جیمین دستشو گرفت و برد گوشه استخر
جیمین:این لباس فا*کی چیه پوشیدی چرا انقدر به اونا میچسبی؟
ا.ت:به همون دلیلی که تو با دختر داییت گرم گرفتی
جیمین:برو لباست رو عوض کن و اونقدر صمیمی نباش
ا.ت:توهم با اون صمیمی نباش
جیمین:باش باش تسلیم برو
ا.ت:جیمین اونو دوس داری چرا باهاش ازدواج نمیکنی؟
جیمین:نمیدونم
ا.ت:خیلی عوضی ای
با عصبانيت از آب رفت بیرون و این باعث شد همه عصبی به جیمین نگاه کنن
جیمین:چرا اونجوری نگاهم میکنید؟
جونگ کوک:چی گفتی اینجوری کرد؟
جیمین:بعدا میگم چرا همچین کرد مگه میز بدی گفتم
۹.۶k
۱۳ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.