«کی عاشقت شدم»💜
پارت دهم
سوهو: چی میگی عمو
پ ا.ت : شما فکر کردین اون تصادف کرد ولی نه من اونو کشتم بهش شک کرده بودم
ا.ت: تا اینو شنیدم خشکم زد
ته: ا.ت تا اینو شنید رنگش پرید
ا.ت: یعنی چی چی داری میگی ( آخرشو با دادگف)
کوک: دیدم که ا.ت از کوره در رفت و اومد سمت من و اسلحه مو از جیبم در آوردم شلیک کرد
ا.ت: اون لحظه فقط چشمامو بستم وقتی که چشمامو باز کردم دیدم بابام افتاده زمین و تهیونگم افتاده اون ور با سرعت رفدم سمت ته
ا.ت: ته حالت خوبه ترو خدا یه چیزی بگو زخمت درد میکنه منو ببخش همش تقصیر من بود و اشک عین بارون بهار داشت از چشم ا.ت میریخت
ته: الان تو نگران من شدی
ا.ت: ها؟ چیز الان وقت این حرفا نیست
کوک سریع برو جعبه کمک های اولیه رو بیار سوهو توعم این تن لشو از وسط جم کن الان مهمونا میبینن
کوک و سوهو: باشه
ا.ت: ته یه لحظه تحمل کن خب من بهت قول میدم خوب میشه ( توی دل ا.ت) وای خدا من چرا اینجوری شدم من که اینجوری نبودم
ته: ا.ت چیزی نیست نگران نباش خوب من خوبم اصن خودت خوبی ویزیت نشده
ا.ت: ن من خوبم فقط نگران توعم
ته: چی
ا.ت: ام چیز من چی من خوب نمیدونم والت هوا چقد خوبه
ته: وایسا تو الان گفتی نگران منی
ا.ت: سرشو گرفت پایین و عین لبو سرخ شد
که ته صورتشو تو دستاش قاب کرد داشت نزدیک میشد که کوک وارد میشود
ته: بر خرمگس معرکه لعنت زیر لب گفت
کوک: عااااااافک کنم. موقع بدی اومدم
ته: تو همیشه مزاحمی
ا.ت: ام چیره الان وقت این حرفا نیست جعبه رو بده ببینم
جعبه رو از کوک گرفتم و بازش کردم
سوهو: عاممم ا.ت چیزه یه جایی بردمش که عقل جنم نمیرسه
ا.ت: ازت ممنونم
ته: عاااااام معرفی نمیکنی
ا.ت: آخ ببخشید یادم رفت ته سوهو پسر عموم
و سوهو داشتم میگفتم که ته: دوست پسر ا.ت هستم
ا.ت: ی لحظه برگشتم به ته نگاه کردم که یه چشمک بهم زد منم زیر لب گفتم زهر مار ......................
لی لی لی لی لی عروس رفته گل بچینه اینم پارت دهم بازم لی لی لی لی لی دوستون دارم💜💙
سوهو: چی میگی عمو
پ ا.ت : شما فکر کردین اون تصادف کرد ولی نه من اونو کشتم بهش شک کرده بودم
ا.ت: تا اینو شنیدم خشکم زد
ته: ا.ت تا اینو شنید رنگش پرید
ا.ت: یعنی چی چی داری میگی ( آخرشو با دادگف)
کوک: دیدم که ا.ت از کوره در رفت و اومد سمت من و اسلحه مو از جیبم در آوردم شلیک کرد
ا.ت: اون لحظه فقط چشمامو بستم وقتی که چشمامو باز کردم دیدم بابام افتاده زمین و تهیونگم افتاده اون ور با سرعت رفدم سمت ته
ا.ت: ته حالت خوبه ترو خدا یه چیزی بگو زخمت درد میکنه منو ببخش همش تقصیر من بود و اشک عین بارون بهار داشت از چشم ا.ت میریخت
ته: الان تو نگران من شدی
ا.ت: ها؟ چیز الان وقت این حرفا نیست
کوک سریع برو جعبه کمک های اولیه رو بیار سوهو توعم این تن لشو از وسط جم کن الان مهمونا میبینن
کوک و سوهو: باشه
ا.ت: ته یه لحظه تحمل کن خب من بهت قول میدم خوب میشه ( توی دل ا.ت) وای خدا من چرا اینجوری شدم من که اینجوری نبودم
ته: ا.ت چیزی نیست نگران نباش خوب من خوبم اصن خودت خوبی ویزیت نشده
ا.ت: ن من خوبم فقط نگران توعم
ته: چی
ا.ت: ام چیز من چی من خوب نمیدونم والت هوا چقد خوبه
ته: وایسا تو الان گفتی نگران منی
ا.ت: سرشو گرفت پایین و عین لبو سرخ شد
که ته صورتشو تو دستاش قاب کرد داشت نزدیک میشد که کوک وارد میشود
ته: بر خرمگس معرکه لعنت زیر لب گفت
کوک: عااااااافک کنم. موقع بدی اومدم
ته: تو همیشه مزاحمی
ا.ت: ام چیره الان وقت این حرفا نیست جعبه رو بده ببینم
جعبه رو از کوک گرفتم و بازش کردم
سوهو: عاممم ا.ت چیزه یه جایی بردمش که عقل جنم نمیرسه
ا.ت: ازت ممنونم
ته: عاااااام معرفی نمیکنی
ا.ت: آخ ببخشید یادم رفت ته سوهو پسر عموم
و سوهو داشتم میگفتم که ته: دوست پسر ا.ت هستم
ا.ت: ی لحظه برگشتم به ته نگاه کردم که یه چشمک بهم زد منم زیر لب گفتم زهر مار ......................
لی لی لی لی لی عروس رفته گل بچینه اینم پارت دهم بازم لی لی لی لی لی دوستون دارم💜💙
۹.۹k
۲۳ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.