(نامه)pt8
سونا ویو:
داشتم از خیابون رد میشدم که دیگه چشمام بغیر از سیاهی چیزی ندید
سوجین ویو:
سونا رو دیدم که میخواست از خیابون رد بشه . اومدم برم سراغش که گوشیم افتاد روی زمین. اومدم گوشیمو بردارم یه صدای برخورد ماشین اومد
سرم رو بالا گرفتم دیدم سونا روی زمین جلوی کامیون افتاده
سوجین: سونااااااااااا (داد و بغض)
گوشیمو انداختم و به اون سر خیابون رفتم . کنار سونا روی زمین نشستم همه دور سونا جمع شده بودن
سوجین : سونا هق...هق...(گریه)
سوجین: تورو خدا پاشو سوناااااا(گریه و داد)
تهیونگ ویو:
سونا رفت داشتم کم کم وسایلمو جمع میکردم که برم خونه
صدای دلخراشی شنیدم انگار که صدای بمب بود
از پنجره بیرون رو نگاه کردم
دیدم سونا روی زمین جلوی کامیون افتاده
تهیونگ: یا خداااا
به سرعت جت داشتم میدویدم که برسم به سونا
دیدم همه دور سونا جمع شدن
تهیونگ : برین کنار(داد)
(نویسنده: خدایااا نمیشه منم تصادف کنم تهیونگ بیاد اینجوری داد بزنه 😂😭)
رسیدم پیش سونا دیدم سوجین پیشش نشسته
سوجین: تهیونگ سریع به اورژانس زنگ بزن (گریه و داد)
سونا رو براید استایل بغلش کردم
بردمش نزدیک ترین بیمارستان
وارد بیمارستان شدیم
تهیونگ: پرستار...کسی اینجا نیست(داد)
پرستار: چی شده
تهیونگ: تصادف کرده
پرستار: بزارینش روی برانکارد
سونا گذاشتم روی برانکارد و پرستار بردش و اجازه نداد من همراهش برم
سوجین ویو:
تهیونگ تا نصفه راه با دکترا رفت ولی بعد برگشت
سوجین: هق...چی شد؟
تهیونگ: نذاشتن باهاش برم
به لوکا زنگ زدم و ...
داشتم از خیابون رد میشدم که دیگه چشمام بغیر از سیاهی چیزی ندید
سوجین ویو:
سونا رو دیدم که میخواست از خیابون رد بشه . اومدم برم سراغش که گوشیم افتاد روی زمین. اومدم گوشیمو بردارم یه صدای برخورد ماشین اومد
سرم رو بالا گرفتم دیدم سونا روی زمین جلوی کامیون افتاده
سوجین: سونااااااااااا (داد و بغض)
گوشیمو انداختم و به اون سر خیابون رفتم . کنار سونا روی زمین نشستم همه دور سونا جمع شده بودن
سوجین : سونا هق...هق...(گریه)
سوجین: تورو خدا پاشو سوناااااا(گریه و داد)
تهیونگ ویو:
سونا رفت داشتم کم کم وسایلمو جمع میکردم که برم خونه
صدای دلخراشی شنیدم انگار که صدای بمب بود
از پنجره بیرون رو نگاه کردم
دیدم سونا روی زمین جلوی کامیون افتاده
تهیونگ: یا خداااا
به سرعت جت داشتم میدویدم که برسم به سونا
دیدم همه دور سونا جمع شدن
تهیونگ : برین کنار(داد)
(نویسنده: خدایااا نمیشه منم تصادف کنم تهیونگ بیاد اینجوری داد بزنه 😂😭)
رسیدم پیش سونا دیدم سوجین پیشش نشسته
سوجین: تهیونگ سریع به اورژانس زنگ بزن (گریه و داد)
سونا رو براید استایل بغلش کردم
بردمش نزدیک ترین بیمارستان
وارد بیمارستان شدیم
تهیونگ: پرستار...کسی اینجا نیست(داد)
پرستار: چی شده
تهیونگ: تصادف کرده
پرستار: بزارینش روی برانکارد
سونا گذاشتم روی برانکارد و پرستار بردش و اجازه نداد من همراهش برم
سوجین ویو:
تهیونگ تا نصفه راه با دکترا رفت ولی بعد برگشت
سوجین: هق...چی شد؟
تهیونگ: نذاشتن باهاش برم
به لوکا زنگ زدم و ...
۳.۴k
۲۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.