part5
"کوک"
فکرشو نمیکردم اخر همچین اتفاقی بیوفته...خیر سرم اینقد گندم..بقیه بفهمن خواهر بزرگتر دارم ابهتم ماست مالی میشه..جیوو هم خیلی زود با بقیه دوست میشه حتما لو میده
سیا : اوو بین کمپانی هایی که سر زدیم خیلی بهتره...اووو احتمالا شما اقای جو هستین
جو : ب..ب..باعث افتخارمه شما رو ملاقات میکنم
سیا به اقای جو دست داد...
سیا : انگار جای خوبی رو انتخاب کردیم..دیروز کمپانی های دیگه زیاد چشمم رو نگرفتن..اینجا هم تر تمیزه هم بوی خوبی میده..بوی عطر لیموعه مگه نه؟ عاشقشم..عا راستی جین هدیه هایی که اوردم کجان
جین : سیا جیوو..توعه زنیکه پول خرج کن..
سیا : یلا بیارشون اونقدرا سنگین نیستن...خیر سرت مردی
کوک :"پشت در اتاق قایم شده"
سیا : تو گوگل از کمپانیتون تحقیق کردم...فهمیدم جدیدا ۷ تا عضو دارین که یکیشون دختره یکیشون جونگ کوکی...من فقد سایز جونگ کوک رو میدونستم ولی امید وارم تیشرتا همه اندازه باشه..برند جدیده
جین : اهههه سیاااا انگار یادت رفته ما چرا اینجاییم
سیا : اینقد بی مزه نباش جین
+امم..خ.خ.خانم جئون..میشه یه سوالی بپرسم
سیا : هوم؟ جونم بگو
+"ضربه روحی خوردن"
×میخواد بپرسه از کجا اطلاعات جونگ کوک رو دارین؟
سیا : اِ...انگار بهتون نگفته...من خواهر بزرگترشم
پسرا : هاننننننننن؟!!!!!!!!
لعنت..میدونستم لوم میده..
لیسا : اقای جئون برادرتونه؟
سیا : هوم؟اوییی احتمالا تو فیزیوتراپیستی فکرشو نمیکردم اینقد کیوت و خوشگل باشیییی..اسمت چیه؟
لیسا : لیسا مانوبان..
چرا داره منو ندید میگیره حتی سراغمو نگرفت؟
لیسا : چهرتون خیلی اشناس..شما تو سریال"عشق مرا رسم کن" بازی کردید؟
سیا : هوم؟ اره
لیسا : برادر بزرگم عاشق اون فیلمتونه...
سیا : واقعا؟!..عالیه..عا راستی..جونگ کوکی کجاست؟
کوک : تازه یادت اومد من اینجا وجود دارم...باشه باشه..
سیا : یااا تیشرتت کو..کولر روشنه سرما میخوری
کوک : میخوام عضلاتمو به رخ بکشم!
سیا یه تیشرت از پلاستیک دراورد پرت کرد رو صورتم
سیا : دختر اینجا هست خجالت بکش
کوک : لی لی همین چند ساعت پیش منو فقد با شورت دید
سیا : لی..لی.."لبخند" اوکی
چرا زود کنار اومد؟ چیزی گفتم که اینجوری لبخند زد؟
سیا : میگم لیسا جان چند سالته؟
لیسا : ۲۲ سالمه..
سیا : پس میتونی اونی یا اجوما صدام کنی
لیسا : م..من غلط بکنم
سیا : یلا دیگههه قراره بیشتر همو ببینیم..شایدم..بهترین دوستای هم شدیم...
نونا...خواهشا بگو داری به چی فکر میکنم ...
سیا تو گوش لیسا : باید خوشحال باشی که کوکی برات یه لقب انتخاب کرد.
لیسا : لقب؟
سیا تو گوش لیسا: تازه..من برادر زاده میخوام:>
لیسا : "سرخ شدن" چ..چی؟!!
جین : اههه خدا بگم چیکارت کنه سیااا
فکرشو نمیکردم اخر همچین اتفاقی بیوفته...خیر سرم اینقد گندم..بقیه بفهمن خواهر بزرگتر دارم ابهتم ماست مالی میشه..جیوو هم خیلی زود با بقیه دوست میشه حتما لو میده
سیا : اوو بین کمپانی هایی که سر زدیم خیلی بهتره...اووو احتمالا شما اقای جو هستین
جو : ب..ب..باعث افتخارمه شما رو ملاقات میکنم
سیا به اقای جو دست داد...
سیا : انگار جای خوبی رو انتخاب کردیم..دیروز کمپانی های دیگه زیاد چشمم رو نگرفتن..اینجا هم تر تمیزه هم بوی خوبی میده..بوی عطر لیموعه مگه نه؟ عاشقشم..عا راستی جین هدیه هایی که اوردم کجان
جین : سیا جیوو..توعه زنیکه پول خرج کن..
سیا : یلا بیارشون اونقدرا سنگین نیستن...خیر سرت مردی
کوک :"پشت در اتاق قایم شده"
سیا : تو گوگل از کمپانیتون تحقیق کردم...فهمیدم جدیدا ۷ تا عضو دارین که یکیشون دختره یکیشون جونگ کوکی...من فقد سایز جونگ کوک رو میدونستم ولی امید وارم تیشرتا همه اندازه باشه..برند جدیده
جین : اهههه سیاااا انگار یادت رفته ما چرا اینجاییم
سیا : اینقد بی مزه نباش جین
+امم..خ.خ.خانم جئون..میشه یه سوالی بپرسم
سیا : هوم؟ جونم بگو
+"ضربه روحی خوردن"
×میخواد بپرسه از کجا اطلاعات جونگ کوک رو دارین؟
سیا : اِ...انگار بهتون نگفته...من خواهر بزرگترشم
پسرا : هاننننننننن؟!!!!!!!!
لعنت..میدونستم لوم میده..
لیسا : اقای جئون برادرتونه؟
سیا : هوم؟اوییی احتمالا تو فیزیوتراپیستی فکرشو نمیکردم اینقد کیوت و خوشگل باشیییی..اسمت چیه؟
لیسا : لیسا مانوبان..
چرا داره منو ندید میگیره حتی سراغمو نگرفت؟
لیسا : چهرتون خیلی اشناس..شما تو سریال"عشق مرا رسم کن" بازی کردید؟
سیا : هوم؟ اره
لیسا : برادر بزرگم عاشق اون فیلمتونه...
سیا : واقعا؟!..عالیه..عا راستی..جونگ کوکی کجاست؟
کوک : تازه یادت اومد من اینجا وجود دارم...باشه باشه..
سیا : یااا تیشرتت کو..کولر روشنه سرما میخوری
کوک : میخوام عضلاتمو به رخ بکشم!
سیا یه تیشرت از پلاستیک دراورد پرت کرد رو صورتم
سیا : دختر اینجا هست خجالت بکش
کوک : لی لی همین چند ساعت پیش منو فقد با شورت دید
سیا : لی..لی.."لبخند" اوکی
چرا زود کنار اومد؟ چیزی گفتم که اینجوری لبخند زد؟
سیا : میگم لیسا جان چند سالته؟
لیسا : ۲۲ سالمه..
سیا : پس میتونی اونی یا اجوما صدام کنی
لیسا : م..من غلط بکنم
سیا : یلا دیگههه قراره بیشتر همو ببینیم..شایدم..بهترین دوستای هم شدیم...
نونا...خواهشا بگو داری به چی فکر میکنم ...
سیا تو گوش لیسا : باید خوشحال باشی که کوکی برات یه لقب انتخاب کرد.
لیسا : لقب؟
سیا تو گوش لیسا: تازه..من برادر زاده میخوام:>
لیسا : "سرخ شدن" چ..چی؟!!
جین : اههه خدا بگم چیکارت کنه سیااا
۵.۶k
۰۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.