اگر بخاهم ترو توصیف کنم

اگر بخاهم ترو توصیف کنم
میتوان گفت
تو همان پلیوری با گرمیش وسط سرمای زمستان
همان ماهی وسط تاریکی اسمان شب
همان خوبی هستی وسط تمام بدی ها
همان گل زیبایی وسط چمن ها
همان خنده ای وسط گریع ها
همان حس خوبی وسط تنهایی
همان انرژی هفت صبحی
همان کار مورد علاقه ای
همان چیز مورد قبولی وسط چیزهای زشت
همان تنیجه ی خوبی بعد کلی تلاش سخت
همان چیز سفیدی میان تمام سیاهی ها
همان خاب راحت و با ارامشی وسط حرج و مرج


و خیلی چیز های دیگر
تا الان خودت فکر میکردی انقدر زیبا باشی؟
انقدر دوست داشتنی؟

اما مخاهم خیلی خودخاه باشم!
میخواهم فقط لباس گرم زمستان من باشی
ففط تاریکی شب من را روشن کنی
فقط خوبِ من باشی
تک کل زیبای من باشی
انرژی من باشی
میتوانی این را انجام دهی؟
تمام من برای تو و توهم تمامت را ب من دهی
خوب میدانی ک چ خوب امانت دارم