عشق یا بردگی (پارت دو)

( توکا&کیوکا)


&یادته گفتم خواهر به خاطر شکنجه مرد اونم پیش برادران هایتانی کار میکرد اگه اشتباهاتت از یه حدی بیشتر بشه مرگ و به جون خریدی.

من میترسم حواسم جمعه.

&خوبه نمی خوام از دستت بدم راستی به خدمتکاراشون نزدیک نشو زیر اب زنن یهو دیدی به خاطر اونا مردی اصلا این چه غلطی بود چرا قبول کردیششش تو زیادی ساده ای

ب...باشه باشه من سرم تو کار خودمه تازه نمی تونستم چیزی بگم جرعتشو نداشتم

&کی خوای تو جمع کردن وسایل کمکت کنم؟

اره اره

*میرسید*

&قبل شروع کار اینو یادم رفت بگم جلوی ران لازم نیست سخت کار کنی چون براش مهم نیست ولی ریندو زیادی دقت میکن

پس جلوی ران ساده ولی ریندو سخت اوکی فهمیدم

&خوب از کجا شروع کنیم و این که چه قدر وقت داریم

تا فردا صبح

&پس وقت زیاده برو جعبه هاتو بیار

*جعبه هارو میاری و شروع میکنین*

«دوازده شب»

& ای کمرم تو چقدر وسیله داری کی وقت کردی بخری؟

یاح یاح یاح یاح الان یه چی میارم بخوریم

*آوردن دو بشقاب رامن *

&ساعت چنده؟ اخ جوننن رامن

*شروع میکنه خورد*

ساعت دوازده ست

*میپره تو گلوش*

چییییی بد بخت شدم

چرا آروم باش

&مامانم جرم میدهههه عمرا خونه راهم بده

امشب اینجا بمون

&هعی باشه ازت ممنونم