ویو کوک
ویو کوک
رفتم بیرون جلو ساحل
این چند وقت یه حس عجیبی به ا.ت دارم
فکر کنم یه هوس میره
.
.
.
.
ویو ا.ت
میخواستم برم خونه دوستم لونا دیگه نمیکشم از دست این دوتا
از اینجا تا خونه لونا ۲۰ مین راههههههه
.
.
پرش به خونه لونا
زنگ خونه لونا رو زدم اومد در وا کرد یه دفعه پرید بغلم و گفتم
ا.ت:خفه شدم دختر بیا پایین
لونا:سلاممم ا.تتتت دلم تنگ شده بوددد برات
ا.ت:سلام(مظلومانه)
لونا: چی شده
ا.ت:میتونم چند روز پیشت بمونم
لونا:چرا که نههههه هوراااااا
حالا چه اتفاقی افتاده که اینجا میخوای بمونی
ا.ت:(ماجرا رو میگه)اره دیگه خواهر هییی
لونا:وای چه سختهای کشیدی
ا.ت: بعضی وقتا که کوک اذیتم میکنه سرم داد میزنه ناراحت میشم از دستشا ولی به دل نمیگیرم خیلی مهربونه
لونا: عاشق شدیی
ا.ت:چییییییییییی
لونا: عاشق شدی
ا.ت: چییییییییییی
لونا:عه درد کوفت
ا.ت:نخیرم دوسش ندارم
لونا: خاهرم من میشناسمت پس گوه نخور تشکر
ا/ت: عههه
خماریییی
لایکا بره بالاااا هوووو
رفتم بیرون جلو ساحل
این چند وقت یه حس عجیبی به ا.ت دارم
فکر کنم یه هوس میره
.
.
.
.
ویو ا.ت
میخواستم برم خونه دوستم لونا دیگه نمیکشم از دست این دوتا
از اینجا تا خونه لونا ۲۰ مین راههههههه
.
.
پرش به خونه لونا
زنگ خونه لونا رو زدم اومد در وا کرد یه دفعه پرید بغلم و گفتم
ا.ت:خفه شدم دختر بیا پایین
لونا:سلاممم ا.تتتت دلم تنگ شده بوددد برات
ا.ت:سلام(مظلومانه)
لونا: چی شده
ا.ت:میتونم چند روز پیشت بمونم
لونا:چرا که نههههه هوراااااا
حالا چه اتفاقی افتاده که اینجا میخوای بمونی
ا.ت:(ماجرا رو میگه)اره دیگه خواهر هییی
لونا:وای چه سختهای کشیدی
ا.ت: بعضی وقتا که کوک اذیتم میکنه سرم داد میزنه ناراحت میشم از دستشا ولی به دل نمیگیرم خیلی مهربونه
لونا: عاشق شدیی
ا.ت:چییییییییییی
لونا: عاشق شدی
ا.ت: چییییییییییی
لونا:عه درد کوفت
ا.ت:نخیرم دوسش ندارم
لونا: خاهرم من میشناسمت پس گوه نخور تشکر
ا/ت: عههه
خماریییی
لایکا بره بالاااا هوووو
۳.۷k
۱۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.