فیک تهیونگ 🐻 پارت ۱۴
از زبان ا/ت
نامجون گفت: کی برمیگردید ؛ جاتون خیلی خالی هست
تهیونگ گفت: ۳ روز دیگه
جیسو گفت: چقدر زود برمیگردید
گفتم: تهیونگ مگه تو به من نگفته بودی که یه هفته میمونیم ؟؟؟؟؟؟؟
گفت: حالا باهم صحبت میکنیم
یکمی با بقیه حرف زدیم و قطع کردم
حدود ساعت ۹ شب بود
تهیونگ گفت: نظرت چیه بریم بیرون
گفتم: اره بریم
گفت: حاضر شو
یه لباس پوشیدم و گفتم: حالا کجا میریم ؟
گفت: یه بار خوب داخل اینجا میشناسم ؛ میریم اونجا
خاطره ی خیلی بدی داشتم از اولین دفعه که رفتم بار ( کسایی که نمیدونن چند تا پارت اول رو بخونن )
گفتم: میشه بریم یه جای دیگه
گفت: نه خیر نمیشه
راه افتادیم
۲۰ دقیقه بعد
از زبان ا/ت
رسیدیم بار و رفتیم داخل
به تهیونگ گفتم: من آب پرتقال میخورم
گفت: هر که خودم سفارش دادم میخوری
تهیونگ رفت و سفارش داد و اومد
چند دقیقه بعد
گارسون اومد
داخل دستش یه شیشه ویسکی با دو تا لیوان بود
گذاشت و رفت
به تهیونگ گفتم: مگه من نگفتم آب پرتقال میخوام
گفت: مگه نشنیدی چی گفتم ؛ الانم شبمون رو خراب نکن
من تا حالا مشروب نخورده بودم
تهیونگ برای خودش و من ریخت
گفت: بخور
گفتم: نمیخورم
به زور داد خوردم
۲ ساعت بعد
از زبان ا/ت
تهیونگ خیلی مست بود
گفتم: بسه دیگه برگردیم هتل
یه تاکسی گرفتم و رفتیم هتل
رفتیم اتاقمون
تهیونگ با همون لباس روی تخت دراز کشید
گفتم: بلند شو لباسات رو عوض کن
به زور بلندش کردم و لباس رو عوض کرد
خودم هم لباسام رو عوض کردم
خوابیدیم
صبح
از زبان تهیونگ
بیدار شدم دیدم ا/ت هنوز خوابه
یه بوسه ی کوچولو روی لبش گذاشتم
رفتم یه حموم ۱۰ دقیقه ای گرفتم
اومدم بیرون دیدم ا/ت هم بیدار شده
گفتم: صبح بخیر
گفت : مرسی صبح تو هم بخیر
تلفنم زنگ خورد
منشیم بود
جواب دادم
از زبان ا/ت
تهیونگ با منشیش صحبت کرد گفت: باید با اولین پرواز برگردیم کره
گفتم: چی ؟؟؟؟ خیلی زوده
گفت: باید زود برم شرکت ؛ سریع وسایلت رو جمع کن
با بغض وسایلم رو جمع کردم
رفتیم فرودگاه
سوار هواپیما شدیم
۵ ساعت بعد
از زبان ادمین
ا/ت و تهیونگ رسیدن کره
تهیونگ ا/ت رو گذاشت پیش میا و رفت شرکت
از زبان ا/ت
میا گفت: چقدر زود برگشتین
گفتم: تهیونگ گفت که باید بره شرکت برای همین
میا متوجه بغضم شد و گفت: اشکالی نداره دختر ؛ بزار زنگ بزنم جیسو هم بیاد باهم باشیم
زنگ زد جیسو و اونم اومد
باهم دیگه فیلم دیدیم
...
شرایط پارت بعدی
لایک ۶ ✓
کامنت ۱۵ ✓
بخشید خیلی طول کشید این پارت رو بزارم 😶🖤
نامجون گفت: کی برمیگردید ؛ جاتون خیلی خالی هست
تهیونگ گفت: ۳ روز دیگه
جیسو گفت: چقدر زود برمیگردید
گفتم: تهیونگ مگه تو به من نگفته بودی که یه هفته میمونیم ؟؟؟؟؟؟؟
گفت: حالا باهم صحبت میکنیم
یکمی با بقیه حرف زدیم و قطع کردم
حدود ساعت ۹ شب بود
تهیونگ گفت: نظرت چیه بریم بیرون
گفتم: اره بریم
گفت: حاضر شو
یه لباس پوشیدم و گفتم: حالا کجا میریم ؟
گفت: یه بار خوب داخل اینجا میشناسم ؛ میریم اونجا
خاطره ی خیلی بدی داشتم از اولین دفعه که رفتم بار ( کسایی که نمیدونن چند تا پارت اول رو بخونن )
گفتم: میشه بریم یه جای دیگه
گفت: نه خیر نمیشه
راه افتادیم
۲۰ دقیقه بعد
از زبان ا/ت
رسیدیم بار و رفتیم داخل
به تهیونگ گفتم: من آب پرتقال میخورم
گفت: هر که خودم سفارش دادم میخوری
تهیونگ رفت و سفارش داد و اومد
چند دقیقه بعد
گارسون اومد
داخل دستش یه شیشه ویسکی با دو تا لیوان بود
گذاشت و رفت
به تهیونگ گفتم: مگه من نگفتم آب پرتقال میخوام
گفت: مگه نشنیدی چی گفتم ؛ الانم شبمون رو خراب نکن
من تا حالا مشروب نخورده بودم
تهیونگ برای خودش و من ریخت
گفت: بخور
گفتم: نمیخورم
به زور داد خوردم
۲ ساعت بعد
از زبان ا/ت
تهیونگ خیلی مست بود
گفتم: بسه دیگه برگردیم هتل
یه تاکسی گرفتم و رفتیم هتل
رفتیم اتاقمون
تهیونگ با همون لباس روی تخت دراز کشید
گفتم: بلند شو لباسات رو عوض کن
به زور بلندش کردم و لباس رو عوض کرد
خودم هم لباسام رو عوض کردم
خوابیدیم
صبح
از زبان تهیونگ
بیدار شدم دیدم ا/ت هنوز خوابه
یه بوسه ی کوچولو روی لبش گذاشتم
رفتم یه حموم ۱۰ دقیقه ای گرفتم
اومدم بیرون دیدم ا/ت هم بیدار شده
گفتم: صبح بخیر
گفت : مرسی صبح تو هم بخیر
تلفنم زنگ خورد
منشیم بود
جواب دادم
از زبان ا/ت
تهیونگ با منشیش صحبت کرد گفت: باید با اولین پرواز برگردیم کره
گفتم: چی ؟؟؟؟ خیلی زوده
گفت: باید زود برم شرکت ؛ سریع وسایلت رو جمع کن
با بغض وسایلم رو جمع کردم
رفتیم فرودگاه
سوار هواپیما شدیم
۵ ساعت بعد
از زبان ادمین
ا/ت و تهیونگ رسیدن کره
تهیونگ ا/ت رو گذاشت پیش میا و رفت شرکت
از زبان ا/ت
میا گفت: چقدر زود برگشتین
گفتم: تهیونگ گفت که باید بره شرکت برای همین
میا متوجه بغضم شد و گفت: اشکالی نداره دختر ؛ بزار زنگ بزنم جیسو هم بیاد باهم باشیم
زنگ زد جیسو و اونم اومد
باهم دیگه فیلم دیدیم
...
شرایط پارت بعدی
لایک ۶ ✓
کامنت ۱۵ ✓
بخشید خیلی طول کشید این پارت رو بزارم 😶🖤
۱۳.۴k
۱۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.