☆مرگ یا عشق ☆ part¹⁵
ویو کوک
سوییچو برداشتم ماشین و روشن کردمو راه افتادم سمت خونه دوست ا.ت بعد از چند مین رسیدن که دیدم ا.ت روی پله های آپارتمان نشسته تا منو دید دس تکون داد
ا.ت:سلاممممم*لبخند
کوک:سلام
ا.ت:ممنونم که اومدی
کوک:خواهش ،،،سوار شو برین
رفتیم سوار ماشین شدیم و راه افتادیم
ا.ت خیلی تو فکر بود ازش پرسیدم
کوک:ا.ت چرا انقد تو فکری ،،به چی فکر میکنی
ا.ت:خب راستش نمیدونم امشب کجا بمونم
کوک:خب بیا پیش من دیگ
ا.ت:خبببب فکر خوبیه با پسرا فیلمم میبینیم ،،،خیلی وقته به ته ته قول دادم فیلم مدرسه عدالتو ببینیم میگه فیلم باحالیه .
کوک:خوبه منم ندیدمش
و بعد از اون دیگ حرفی بینمون رد و بدل نشد تا اینکه رسیدیم خونه رفتیم داخل ا.ت تا ته رو دید بدو بدو رف بغلش عین بچه هایی که بعد از مدت ها باباشونو دیدن😁
سوییچو برداشتم ماشین و روشن کردمو راه افتادم سمت خونه دوست ا.ت بعد از چند مین رسیدن که دیدم ا.ت روی پله های آپارتمان نشسته تا منو دید دس تکون داد
ا.ت:سلاممممم*لبخند
کوک:سلام
ا.ت:ممنونم که اومدی
کوک:خواهش ،،،سوار شو برین
رفتیم سوار ماشین شدیم و راه افتادیم
ا.ت خیلی تو فکر بود ازش پرسیدم
کوک:ا.ت چرا انقد تو فکری ،،به چی فکر میکنی
ا.ت:خب راستش نمیدونم امشب کجا بمونم
کوک:خب بیا پیش من دیگ
ا.ت:خبببب فکر خوبیه با پسرا فیلمم میبینیم ،،،خیلی وقته به ته ته قول دادم فیلم مدرسه عدالتو ببینیم میگه فیلم باحالیه .
کوک:خوبه منم ندیدمش
و بعد از اون دیگ حرفی بینمون رد و بدل نشد تا اینکه رسیدیم خونه رفتیم داخل ا.ت تا ته رو دید بدو بدو رف بغلش عین بچه هایی که بعد از مدت ها باباشونو دیدن😁
۴.۶k
۰۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.