خیال تو
#جونگکوک
part: 9
الان دارم براش دلسوزی میکنم؟
ماشین تهیونگ دیدم و تهیونگ اومد کمکم و در و باز کرد و ات گزاشتم پشت و درازش کردم
تهیونگ: غش کرده؟
کوک: خوابیده
تهیونگ: با غش فرقی نداره
کوک: خیلی خسته اس کجا میخوایم بریم
تهیونگ: ی خبر خوش دارم پارک و گرفتیم
کوک: کی گرفتش؟
تهیونگ: شوگا و نامجون
کوک: لذتش این بود خودم بگیرم اون عوضی رو
تهیونگ: ولی بستیمش همه کارا رو گذاشتیم برای خودت الانم بریم هتل
رفتیم هتل و از ماشین پیاده شدم و ات رو برد استایل بغل کردم به اتاقی که تهیونگ رزرو کرده بود رفتیم و ات و گزاشتم رو تخت
کوک: ته خودتکار داری؟
تهیونگ: اره بیا
خودتکار گرفتم روی یک دستمال برای ات یچی نوشتم و با تهیونگ رفتیم به جای که پارک بودش
بعد اون همه مدت نمی دونم چرا لذت اینکارو نداشتم
به ساختمون خرابه رفتم که پارک بسته شده بود
کوک: مشتاق دیدار
پارک: حرومزاده
کوک: می ببینم که برعکس شده یکی میخواست منو بکشه ولی الان خودش داره کشته میشه
پارک: هه به همین خیال باش خیال اینکه تو منو بکشی
کوک: بله بله درست می گی ابجیت یچی دیگه می گفت
پارک: اون ابجی من نیست اصلا برام اهمیت نداره اون هرزه
یقیه لباسش و گرفتم مشت خوابوندم تو صورتش
پارک: چیه به عشقت گفتم هرزه ناراحت شدی؟ هه هه
کوک: میزنم اون پوزخندت تو دهنت خورد شه مرتیکه و اون عشقم نیست فقط ی همکار بودش
پارک: کودوم همکاری ی هتل می گیرن تو یک اتاق و یک تخت؟
کوک: حرومی ما حتا پیش همدیگه ام نخوابیدیم
پارک: منتظر نباش خیلی زیاد اونم میشه
تا تونستم مشت خوابوندم تو صورتش اینقدری که از دستام خون می اومد
کوک: می زارمت بری نیازی به توی موش کثیف ندارم
پارک: همه چی تموم شد اشغال
برگشتم دیدم چاقو رو برداشت فکر کردم میخواد به سمت من حمله کنه ولی رگ گردن خودشو زد خشکم زده بود سری رفتم سمتش
کوک: اه الان بزارم بمیری یا نجاتتت بدم تهیونگ زنگ بزن اورژانس بدووو
ی عالمه خون از دهنش رفته بود
امبولانس اومد و سری پشت سرش سوار ماشین شدم و کنارش نشستم که تو همون حالت به بیمارستان نرسیده جونش و از دست داد
پرستار: متاسفانم در تاریخ 1۹ می ساعت ۸ شب بیمار فوت کرد
بیمارستان رفتیم و فرم و پر کردم سوار ماشین تهیونگ شدم و به سمت هتل رفتیم و تهیونگ از اونجا رفت
کوک داری چیکار میکنی هیچ خودت می دونی اه همه چی بهم ریخته
رمز اتاق و زدم و وارد شدم و ات منو دید خشکش شد
ات: چ.. چرا لباسات خونیی عه؟ اسیب دیدی؟؟
part: 9
الان دارم براش دلسوزی میکنم؟
ماشین تهیونگ دیدم و تهیونگ اومد کمکم و در و باز کرد و ات گزاشتم پشت و درازش کردم
تهیونگ: غش کرده؟
کوک: خوابیده
تهیونگ: با غش فرقی نداره
کوک: خیلی خسته اس کجا میخوایم بریم
تهیونگ: ی خبر خوش دارم پارک و گرفتیم
کوک: کی گرفتش؟
تهیونگ: شوگا و نامجون
کوک: لذتش این بود خودم بگیرم اون عوضی رو
تهیونگ: ولی بستیمش همه کارا رو گذاشتیم برای خودت الانم بریم هتل
رفتیم هتل و از ماشین پیاده شدم و ات رو برد استایل بغل کردم به اتاقی که تهیونگ رزرو کرده بود رفتیم و ات و گزاشتم رو تخت
کوک: ته خودتکار داری؟
تهیونگ: اره بیا
خودتکار گرفتم روی یک دستمال برای ات یچی نوشتم و با تهیونگ رفتیم به جای که پارک بودش
بعد اون همه مدت نمی دونم چرا لذت اینکارو نداشتم
به ساختمون خرابه رفتم که پارک بسته شده بود
کوک: مشتاق دیدار
پارک: حرومزاده
کوک: می ببینم که برعکس شده یکی میخواست منو بکشه ولی الان خودش داره کشته میشه
پارک: هه به همین خیال باش خیال اینکه تو منو بکشی
کوک: بله بله درست می گی ابجیت یچی دیگه می گفت
پارک: اون ابجی من نیست اصلا برام اهمیت نداره اون هرزه
یقیه لباسش و گرفتم مشت خوابوندم تو صورتش
پارک: چیه به عشقت گفتم هرزه ناراحت شدی؟ هه هه
کوک: میزنم اون پوزخندت تو دهنت خورد شه مرتیکه و اون عشقم نیست فقط ی همکار بودش
پارک: کودوم همکاری ی هتل می گیرن تو یک اتاق و یک تخت؟
کوک: حرومی ما حتا پیش همدیگه ام نخوابیدیم
پارک: منتظر نباش خیلی زیاد اونم میشه
تا تونستم مشت خوابوندم تو صورتش اینقدری که از دستام خون می اومد
کوک: می زارمت بری نیازی به توی موش کثیف ندارم
پارک: همه چی تموم شد اشغال
برگشتم دیدم چاقو رو برداشت فکر کردم میخواد به سمت من حمله کنه ولی رگ گردن خودشو زد خشکم زده بود سری رفتم سمتش
کوک: اه الان بزارم بمیری یا نجاتتت بدم تهیونگ زنگ بزن اورژانس بدووو
ی عالمه خون از دهنش رفته بود
امبولانس اومد و سری پشت سرش سوار ماشین شدم و کنارش نشستم که تو همون حالت به بیمارستان نرسیده جونش و از دست داد
پرستار: متاسفانم در تاریخ 1۹ می ساعت ۸ شب بیمار فوت کرد
بیمارستان رفتیم و فرم و پر کردم سوار ماشین تهیونگ شدم و به سمت هتل رفتیم و تهیونگ از اونجا رفت
کوک داری چیکار میکنی هیچ خودت می دونی اه همه چی بهم ریخته
رمز اتاق و زدم و وارد شدم و ات منو دید خشکش شد
ات: چ.. چرا لباسات خونیی عه؟ اسیب دیدی؟؟
۶.۵k
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.