زندگی مخفی پارت ۹۸
#زندگی_مخفی
پارت ۹۸
....زمان حال....
جونگکوک:خب آخه منم جیمینو خیلی دوست دارم
تهیونگ:عه عه آقای جئون چشمم روشن
یونگی:تو غلط میکنی جیمین منو دوست داشته باشی
جیمین:خب منم جونگکوک رو دوست دارم
جونگکوک:خب توی عروسی کاپلا تغییر کردن
تهگی و کوکمین
وای چقدر ضایعسس
تهیونگ شوخی کردیم
بابا ما مثلا دوستیم
من وقتی الهه عشق تو رو انتخاب کرده چطور تغییرش بدم آخه پرنس زیبام
تهیونگ:راست میگی
جونگکوک:آره قربونت برم
خب روز دوم چی شد
یونگی:خب جنی اومد کمکمون
و ممنون از خوانندگیش
هانول کل روزو خواب بود
....... فلش بک به روز دوم بستری شدن کوک.....
جیمین:یونگیا جنی اومد
یونگی:سلام جنی شی
جنی:شما نمیتونید منو نونا صدا کنیدددد
بابا ناسلامتی من همسن تهیونگمممم
یونگی:آخه میدونی....
جنی:جیمین منو خواهرت الان باهمیم اونوقت تو اصلا منو نونا صدا نمیکنییی
جیمین:ببین خانم کیم
اول از همه
عادت به این قضیه سخته
دوم
تو یادت رفته چیکار کردیییی
جنی:جیمینااا
من صدبار عذرخواهی کردم
ولی باشه باشه صدا نکنید
خب هانول خانوم کجاست برم پیشش
یونگی:تو اتاق تهکوک
جنی:بچه ها از توی کوله پشتیم غذا هارو دربیارید تا بخوریم
خونه خودمون غذا درست کردم
گفتم برای شماها هم بیارم
جیمین:ممنون جنی شی
جنی:من برم به هانول سر بزنم شما هم غذا بخورید من خوردم
یونگی: اوکی
جنی:هانول خانم
عشق عمه چطورههه
یونگی از بیرون از اتاق داد میزنه:اووو
جنی عمس
فکر کن تهیونگ چی قرارع از دست خواهر شوهرش بکشهه
جنی:یونگی جان
میخوای یه طوری بزنمت که تا صد سال یادت نره
جیمین میدونه چی میگم
جیمین:عشقم خواهشاً آروم باش زشته عه
جنی:
I said I wanted you to stay but always leaving
Never tell me where never tell me what's the reason (stay (JP vr.) by BP)
.....زمان حال......
جونگکوک:فکر کنم هانول روی صدای جنی کراش داره ها
تهیونگ:داداش خدایی صدای جنی عالیهه
عادیه که بچه روش کراش داشته باشه✨
یونگی:خب خب بریم برای روز بعدی
جیمین این یکی رو تو بگو
جیمین:خب بعد از دو روز مراقبت کردن از هانول و کم خوابی کشیدن من یکم مریض شدم و هانول رو سپردم دست یونگی.
پارت ۹۸
....زمان حال....
جونگکوک:خب آخه منم جیمینو خیلی دوست دارم
تهیونگ:عه عه آقای جئون چشمم روشن
یونگی:تو غلط میکنی جیمین منو دوست داشته باشی
جیمین:خب منم جونگکوک رو دوست دارم
جونگکوک:خب توی عروسی کاپلا تغییر کردن
تهگی و کوکمین
وای چقدر ضایعسس
تهیونگ شوخی کردیم
بابا ما مثلا دوستیم
من وقتی الهه عشق تو رو انتخاب کرده چطور تغییرش بدم آخه پرنس زیبام
تهیونگ:راست میگی
جونگکوک:آره قربونت برم
خب روز دوم چی شد
یونگی:خب جنی اومد کمکمون
و ممنون از خوانندگیش
هانول کل روزو خواب بود
....... فلش بک به روز دوم بستری شدن کوک.....
جیمین:یونگیا جنی اومد
یونگی:سلام جنی شی
جنی:شما نمیتونید منو نونا صدا کنیدددد
بابا ناسلامتی من همسن تهیونگمممم
یونگی:آخه میدونی....
جنی:جیمین منو خواهرت الان باهمیم اونوقت تو اصلا منو نونا صدا نمیکنییی
جیمین:ببین خانم کیم
اول از همه
عادت به این قضیه سخته
دوم
تو یادت رفته چیکار کردیییی
جنی:جیمینااا
من صدبار عذرخواهی کردم
ولی باشه باشه صدا نکنید
خب هانول خانوم کجاست برم پیشش
یونگی:تو اتاق تهکوک
جنی:بچه ها از توی کوله پشتیم غذا هارو دربیارید تا بخوریم
خونه خودمون غذا درست کردم
گفتم برای شماها هم بیارم
جیمین:ممنون جنی شی
جنی:من برم به هانول سر بزنم شما هم غذا بخورید من خوردم
یونگی: اوکی
جنی:هانول خانم
عشق عمه چطورههه
یونگی از بیرون از اتاق داد میزنه:اووو
جنی عمس
فکر کن تهیونگ چی قرارع از دست خواهر شوهرش بکشهه
جنی:یونگی جان
میخوای یه طوری بزنمت که تا صد سال یادت نره
جیمین میدونه چی میگم
جیمین:عشقم خواهشاً آروم باش زشته عه
جنی:
I said I wanted you to stay but always leaving
Never tell me where never tell me what's the reason (stay (JP vr.) by BP)
.....زمان حال......
جونگکوک:فکر کنم هانول روی صدای جنی کراش داره ها
تهیونگ:داداش خدایی صدای جنی عالیهه
عادیه که بچه روش کراش داشته باشه✨
یونگی:خب خب بریم برای روز بعدی
جیمین این یکی رو تو بگو
جیمین:خب بعد از دو روز مراقبت کردن از هانول و کم خوابی کشیدن من یکم مریض شدم و هانول رو سپردم دست یونگی.
۳.۶k
۱۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.