P41
(جونگ کوک ویو)
سرم رو بین دوتا دستام گذاشته بودم و فقط منتظر اومدن جین بودم تهیونگم بغل من خیلی ساکت نشسته بود و چیزی نمی گفت ، با باز شدن در هر دومون نگاهمون رو دادیم به در که جین با قیافه ی ناراحت اومد تو عمارت و در رو بست منم بدون اینکه صبرکنم دویدم سمتش و گفتم : چی شد ؟ پس ا/ت کجاست ؟
جین : خب ..... اونجا نبود
جونگ کوک : نبود ؟
تهیونگ : مطمئنی ؟
جین : آره حتی پرسیدم
جونگ کوک : یعنی چی نبود ؟ یعنی چی پرسیدم ؟ اصلا برو کنار خودم باید برم دنبالش
اومدم یه قدم بردارم که تلفنم زنگ خورد با فکر اینکه ا/ت باشه سریع گوشی رو برداشتم و خواستم جواب بدم اما با چیزی که دیدم از این کار پشیمون شدم شماره ا/ت نبود ، شماره ناشناس بود فکر نمیکنم شمارم رو به آدم ناشناس داده باشم بین جواب دادن و ندادن مونده بودم که جین گفت : خوب جواب بده ببین کیه ؟
آیکون سبز رو کشیدم و گفتم : بله
D: جونگ کوک ؟
جونگ کوک : خودمم
D : میخواستم یه خبری بدم
جونگ کوک : چه خبری ؟
D : متاسفانه .....
جونگ کوک : متاسفانه چی ؟
D : خانم ا/ت طی یه تصادف فوت کردن
مکث کردم ، احساس کردم نفسم قطع شد و قلبم برای چند لحظه نزد با چیزی که شنیدم شک بدی بهم وارد شد و گوشی از دستم افتاد ، احساس کردم چشمام سیاهی رفت که افتادم زمین .
جین : جونگ کوک ، جونگ کوک چی شد ؟
دیگه هیچی احساس نکردم و بیهوش شدم .
سرم رو بین دوتا دستام گذاشته بودم و فقط منتظر اومدن جین بودم تهیونگم بغل من خیلی ساکت نشسته بود و چیزی نمی گفت ، با باز شدن در هر دومون نگاهمون رو دادیم به در که جین با قیافه ی ناراحت اومد تو عمارت و در رو بست منم بدون اینکه صبرکنم دویدم سمتش و گفتم : چی شد ؟ پس ا/ت کجاست ؟
جین : خب ..... اونجا نبود
جونگ کوک : نبود ؟
تهیونگ : مطمئنی ؟
جین : آره حتی پرسیدم
جونگ کوک : یعنی چی نبود ؟ یعنی چی پرسیدم ؟ اصلا برو کنار خودم باید برم دنبالش
اومدم یه قدم بردارم که تلفنم زنگ خورد با فکر اینکه ا/ت باشه سریع گوشی رو برداشتم و خواستم جواب بدم اما با چیزی که دیدم از این کار پشیمون شدم شماره ا/ت نبود ، شماره ناشناس بود فکر نمیکنم شمارم رو به آدم ناشناس داده باشم بین جواب دادن و ندادن مونده بودم که جین گفت : خوب جواب بده ببین کیه ؟
آیکون سبز رو کشیدم و گفتم : بله
D: جونگ کوک ؟
جونگ کوک : خودمم
D : میخواستم یه خبری بدم
جونگ کوک : چه خبری ؟
D : متاسفانه .....
جونگ کوک : متاسفانه چی ؟
D : خانم ا/ت طی یه تصادف فوت کردن
مکث کردم ، احساس کردم نفسم قطع شد و قلبم برای چند لحظه نزد با چیزی که شنیدم شک بدی بهم وارد شد و گوشی از دستم افتاد ، احساس کردم چشمام سیاهی رفت که افتادم زمین .
جین : جونگ کوک ، جونگ کوک چی شد ؟
دیگه هیچی احساس نکردم و بیهوش شدم .
۲۷.۰k
۰۷ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.