My school love p.t11❤
پارت یازدهم ^-^
نزدیک بود گیر بیفتم خداروشکر بیشتر از این سوال پیچم نکرد اگه بفهمه ممکن که مثل چند سال قبل بشه
هواسا"
هواسا: وایییی مینجو (خواهرش) کنسرت دیگه چیه بشین توی خونه اهنگ گوش بده دیگه کنسرت دیگه چه صیغه ایی بشین توی خونه اهنگتو گوش کن دیگه
مینجو: اونییی ما یه دورم که داریم میریم باهم وقت بگذرونیم تو غر میزنی چراااا
هواسا:من که نمیگم باهم وقت نگذرونیم بیا من میبرمت بهترین و لوکس ترین رستوران کشور باهم وقت بگذرونیم
مینجو: '-' انقد غر نزن بیا بریم
فلش به کنسرت*
وائیییییییی هوراااااا آگوسدی هووووووووووو سارانگهههههههههه هووووو شروع شد دیچیتا دیچیتا
هواسا:وایی گوشم کر شد (ردیف اول نشتسن)
هوففف از دست این بچه ها ولی خدایی چقدر قیافه این خواننده آشناس کجا دیدمش مممممم آها اون... اون مین یونگی خودمون نیست چرا خودش پشمامممم اون اون ......
فلش به بعد کنسرت *
مینجو:اونییی بیا بریم با هاش عکس بگیریم شوگا شی!!!!!!
هواسا:وای... سا
تا اومدم بگم وایسا صداش کرد و اون برگشت و به مینجو سلام کرد تا اینکه چشمش به من خورد چند دقیقه همینطور به هم زل زدیم و بینمون سکوت بود تا اینکه مینجو سکوت رو شکست
مینجو:آ.. ببخشید مزاحم زل زدنتون میشم ولی یه سوال شما همدیگرو می شناسید؟؟
هواسا:آ... آم چیز اره ...ما.... ما
یونگی:ما قبل توی یه مدرسه بودیم
مینجو:واقعااااااااا اونی چرا چیزی نگفتی
هواسا:حالا بعدا بهت میگم تو ... تو میخواستی ... عکس بگیری
مینجو بعد از اینکه مطمعن شد حافظه گوشیش با عکس های خودشو و یونگی پر شده و گوشیش دیگه زیادی داشت زنگ میخورد مجبور شد از کول یونگی بیاد پایین و تلفنشو جواب بده
میجنو:اونی من باید برم یه کاری دارم
هواسا:باشه من می رسونمت
مینجو:وای اونی چرا انقد خنگی قیافشو نگاه کن معلومه میخواد حرف بزنه دیگه برو دیگه خنگ اون مین یونگی
مینجو بعد از کلی غر زدن بالاخره رفت و من موندمو یونگی
یونگی:آ ... چیز میدونم که نمیخوای منو ببینی و ... و مطمعنن از من متنفری چون من باعثش بودم ....
هواسا: نه ..نه یعنی من..منظورم اینکه تو تقصیری نداری تو از کجا میخواستی بدونی که اون اون ..... حتی نمیخوام اسمشو بیارم اون خودش عوضی بود تو از کجا میخواستی بدونی که اون اون عوضی
یونگی:واقعاااا یعنی یعنی خوشحالم که اینطوری فکر میکنی (:
خب من تا سانس بعدی کنسرتم یکم وقت دارم بریم؟ حرف بزنیم من یه کافه خصوصی دارم
هواسا:باشه بریم
نزدیک بود گیر بیفتم خداروشکر بیشتر از این سوال پیچم نکرد اگه بفهمه ممکن که مثل چند سال قبل بشه
هواسا"
هواسا: وایییی مینجو (خواهرش) کنسرت دیگه چیه بشین توی خونه اهنگ گوش بده دیگه کنسرت دیگه چه صیغه ایی بشین توی خونه اهنگتو گوش کن دیگه
مینجو: اونییی ما یه دورم که داریم میریم باهم وقت بگذرونیم تو غر میزنی چراااا
هواسا:من که نمیگم باهم وقت نگذرونیم بیا من میبرمت بهترین و لوکس ترین رستوران کشور باهم وقت بگذرونیم
مینجو: '-' انقد غر نزن بیا بریم
فلش به کنسرت*
وائیییییییی هوراااااا آگوسدی هووووووووووو سارانگهههههههههه هووووو شروع شد دیچیتا دیچیتا
هواسا:وایی گوشم کر شد (ردیف اول نشتسن)
هوففف از دست این بچه ها ولی خدایی چقدر قیافه این خواننده آشناس کجا دیدمش مممممم آها اون... اون مین یونگی خودمون نیست چرا خودش پشمامممم اون اون ......
فلش به بعد کنسرت *
مینجو:اونییی بیا بریم با هاش عکس بگیریم شوگا شی!!!!!!
هواسا:وای... سا
تا اومدم بگم وایسا صداش کرد و اون برگشت و به مینجو سلام کرد تا اینکه چشمش به من خورد چند دقیقه همینطور به هم زل زدیم و بینمون سکوت بود تا اینکه مینجو سکوت رو شکست
مینجو:آ.. ببخشید مزاحم زل زدنتون میشم ولی یه سوال شما همدیگرو می شناسید؟؟
هواسا:آ... آم چیز اره ...ما.... ما
یونگی:ما قبل توی یه مدرسه بودیم
مینجو:واقعااااااااا اونی چرا چیزی نگفتی
هواسا:حالا بعدا بهت میگم تو ... تو میخواستی ... عکس بگیری
مینجو بعد از اینکه مطمعن شد حافظه گوشیش با عکس های خودشو و یونگی پر شده و گوشیش دیگه زیادی داشت زنگ میخورد مجبور شد از کول یونگی بیاد پایین و تلفنشو جواب بده
میجنو:اونی من باید برم یه کاری دارم
هواسا:باشه من می رسونمت
مینجو:وای اونی چرا انقد خنگی قیافشو نگاه کن معلومه میخواد حرف بزنه دیگه برو دیگه خنگ اون مین یونگی
مینجو بعد از کلی غر زدن بالاخره رفت و من موندمو یونگی
یونگی:آ ... چیز میدونم که نمیخوای منو ببینی و ... و مطمعنن از من متنفری چون من باعثش بودم ....
هواسا: نه ..نه یعنی من..منظورم اینکه تو تقصیری نداری تو از کجا میخواستی بدونی که اون اون ..... حتی نمیخوام اسمشو بیارم اون خودش عوضی بود تو از کجا میخواستی بدونی که اون اون عوضی
یونگی:واقعاااا یعنی یعنی خوشحالم که اینطوری فکر میکنی (:
خب من تا سانس بعدی کنسرتم یکم وقت دارم بریم؟ حرف بزنیم من یه کافه خصوصی دارم
هواسا:باشه بریم
۴.۷k
۲۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.