اگر شانه هایت بود

فکر میکردم بزرگ که بشوم
زمان که بگذرد
دردها و رنجها کمتر میشوند
و من صبور تر میشوم
اما یارجان!
اینطور نبود...
هر روزی که گذشت زخمی روی زخم و دردی روی درد تلنبار شد...
این دردهای تکراری من را خسته کرده است...
آنقدر که دیگر توان جنگیدن ندارم...
افتاده ام گوشه ای از میدان جنگ دنیا و منتظرم زخمها اثر کنند...
خیره ام به صحنه نبرد مقابلم و فکر میکنم اگر تو هم بودی من اینقدر زخم میخوردم؟!
و اگر #شانه هایت بود، باز هم زانوهایم خم میشد و تسلیم روزگار میشدم؟!
#الهام_جعفری
#ممنوعه
دیدگاه ها (۳)

صبوری می کنم

شما! آهاي شماها!

ﻣﺎ ﺻﺮﺍﻁ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﺑﯽ ﺗﻘﺎﻃﻊ ﺳﺎﺧﺘﯿﻢ

دلتنگ حرمم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط