تک پارتی جیمین

تک پارتی جیمین

ا.ت ویو
دیروز سر یه چیز مسخره با جیمین دعوا کردم الانم با هاش قهرم خب اخه تقصیر اون بود نباید بی اجازه گوشیمو چک میکرد ولی خب حق داش اخه نگارنم بود

جیمین ویو
دیروز با ا.ت سر اینکه نمیزاشت گوشیشو چک کنم دعوا کردیم الانم باهام قهره میخواز دلش دربیارم ولی چطوری؟
امروز زود تر از روز های قبل رفتم خونه درو که باز کردم چراغا خاموش بود یعنی از صب تا حالا ا.ت از اتاقش نیموده بیرون از فرصت استفاده کردم و زنگ زدم به لینا (بچه ها لینا دوسته ا.ت هستش)
(علامت لینا :#)
جیمین:الو سلام لینا
#:سلام جیمین تویی؟
جیمین :اره ولی الان ازت یه چیزی میخوام
#:حالا چی میخوای؟
جیمین :میخوام ا.ت رو اشتی بدم باید تو ام کمکم کنی باشه
#:امممم باشه پس همچرو بسپر به من
جیمین : ممنون
جیمینم رفت خوابید
فردا صبح
ویو ا.ت
از خواب بیدارشدم خیلی گشنم بود حتی تو این زمان خیلی دلم برای جیمین خیلی تنگ شده بود پاشدم برم بیرون همین که درو باز کردم لینا جیمین که کیکو ازین زرزری ترکوندنیا دستشون بود منو تعجب اوردن
جیمین:ا.ت من میدونم کار اشتباهی کردم ولی حق بده که نگرانت باشم . حالا اشتی؟
ا.ت:معععلوهههه که اشتیییییی
وپرید بغل جیمین


وبا هم زندگی خوبی رو با هم گزروندن



پایان 🥺
چطور بود؟