ببینید چی اوردمممم فیک پشیمانی ببخشید دیر گذاشتم
بچه هامو دیدم ساعت ها میتونستم به دیدنشون ادامه بدم. ای کاش نامجون الان پیشم بود. با یاد آوری اسم نامجون اشکام سرازیر شدن. از یکی از دوستام شنیده بودم بعد از اینکه نامجون ازم طلاق گرفت بعد از چند روز با لینا ازدواج کرد، من تو این چند ماه که پاریس بودم از اونجایی که حقوق خونده بودم یک شرکت وکلا تاسیس کردم. من قبل از اینکه با نامجون آشنا بشم پاریس درس میخوندم و زندگی میکردم که تصمیم گرفتم بیام کره. من از طریق یک پرونده حقوقی درباره ی شرکت با نامجون آشنا شدم. که بعد از یه مدت ازدواج کردیم. من بهترین وکلایی که میشناختم رو جمع کردم تا یک شرکت بسازیم.
ماه آینده قراره یک جشنواره بزارن برای بهترین مدیران، باید تا اونموقع لاغر بشم. وزن زیادی توی دوران بارداریم اضافه کردم، درسته سختی داشت ولی نتیجه اش قشنگ بود. دخترم خیلی شبیه نامجونه. پسرم بیشتر شبیه به من. اسم دخترم سوجینه و اسم پسرم سئوجون نامجون اون موقع ها میگفت اگه ی روز بچه داشتم اگه دختر بود اسمشو سوجین میذاشتم اگه هم پسر بود سئوجون. اون زمان ها تازه ازدواج کرده بودیم. دلم خیلی براش تنگ شده ولی اون الان ی زندگی جدید رو شروع کرده.....
شرط نداره فقط حمایت کنید 🥺✨🦋
ماه آینده قراره یک جشنواره بزارن برای بهترین مدیران، باید تا اونموقع لاغر بشم. وزن زیادی توی دوران بارداریم اضافه کردم، درسته سختی داشت ولی نتیجه اش قشنگ بود. دخترم خیلی شبیه نامجونه. پسرم بیشتر شبیه به من. اسم دخترم سوجینه و اسم پسرم سئوجون نامجون اون موقع ها میگفت اگه ی روز بچه داشتم اگه دختر بود اسمشو سوجین میذاشتم اگه هم پسر بود سئوجون. اون زمان ها تازه ازدواج کرده بودیم. دلم خیلی براش تنگ شده ولی اون الان ی زندگی جدید رو شروع کرده.....
شرط نداره فقط حمایت کنید 🥺✨🦋
۵.۵k
۲۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.