دو پارتی (وقتی تورو با یک پسر دیگه میبینه و...) پارت ۲(اخر
#لینو
#استری_کیدز
ریز نگاهی به لینو که حالا متوجهت شده بود و با چشمای ترسناکی داشت نگاهت میکرد...کردی و پوزخندی زدی و نگاهت رو با لبخند به مردی که بدنت رو با دستاش لمس میکرد دادی...
همینطور در حال رقصیدن با مرد بودی که به سمتی هل داده شد و باعث شد تعجب کنی...
لینو یقه ی مرد رو گرفت و سرش رو بالا آورد و چند تا مشت توی صورتش خالی کرد و تو فقط با شوک بهشون نگاه میکردی...
بلاخره بعد از اینکه کاملاً صورت مرد پر از کبودی جای زخم شد ازش دست کشید و به سمت تو اومد و دستت رو محکم حصار دستش کرد و تورو به راهروی خلوت کلاب که پر از اتاق بود برد...
به سمت یکی از اتاق ها رفت و درش رو باز کرد و همینطور که دستت رو گرفته بود محکم درو بست و از پشت قفلش کرد....
تورو کشید و محکم روی تخت انداخت و ترسیده نگاهش میکردی...
+ل...لینو...
کراوات و کتش رو درآورد و پرت کرد یک سمت از اتاق و روت خیمه شد
ترسیده بهش خیره بودی.
+ م...میخوای چی کار کنی؟
پوزخندی زد
_ هیچی....
سرش رو دم گوشت آورد
_ فقط ممکنه تا چند ماه نتونی راه بری
#استری_کیدز
ریز نگاهی به لینو که حالا متوجهت شده بود و با چشمای ترسناکی داشت نگاهت میکرد...کردی و پوزخندی زدی و نگاهت رو با لبخند به مردی که بدنت رو با دستاش لمس میکرد دادی...
همینطور در حال رقصیدن با مرد بودی که به سمتی هل داده شد و باعث شد تعجب کنی...
لینو یقه ی مرد رو گرفت و سرش رو بالا آورد و چند تا مشت توی صورتش خالی کرد و تو فقط با شوک بهشون نگاه میکردی...
بلاخره بعد از اینکه کاملاً صورت مرد پر از کبودی جای زخم شد ازش دست کشید و به سمت تو اومد و دستت رو محکم حصار دستش کرد و تورو به راهروی خلوت کلاب که پر از اتاق بود برد...
به سمت یکی از اتاق ها رفت و درش رو باز کرد و همینطور که دستت رو گرفته بود محکم درو بست و از پشت قفلش کرد....
تورو کشید و محکم روی تخت انداخت و ترسیده نگاهش میکردی...
+ل...لینو...
کراوات و کتش رو درآورد و پرت کرد یک سمت از اتاق و روت خیمه شد
ترسیده بهش خیره بودی.
+ م...میخوای چی کار کنی؟
پوزخندی زد
_ هیچی....
سرش رو دم گوشت آورد
_ فقط ممکنه تا چند ماه نتونی راه بری
۴۲.۰k
۱۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.