خانواده ای به طعم شکلات
پارت ۱۲
ویو جین
بخاطر مست کردن خوابم نمیبرد و رو مبل دراز کشیده بودم که فهمیدم در باز شد...یاخدا..حضرت چیزز..یا هفت جد بنگتن..شما اینحا چیکار میکنید؟.. فکر کردم جنها آن
کوک: آره دوتا روح اومدن غذا درست کنن
جین: اهه دوتا جونگکوک شدن اینا
ا/ت:😂.. بکیر بخواب تو
جین: چیزی رو نشکونین ها
کوک: بخاطر تو باشع
جین: :/..سریع غذاتون رو کوفت کنین برین
**بعد غذا خوردن**
ا/ت: هااا تازه خوابم اومد
کوک: منم..بریم؟
ا/ت: بریم..ولی قبلش مسواک!
کوک: چشمم
* صبح*
ویو جین
بخاطر مست کردن خوابم نمیبرد و رو مبل دراز کشیده بودم که فهمیدم در باز شد...یاخدا..حضرت چیزز..یا هفت جد بنگتن..شما اینحا چیکار میکنید؟.. فکر کردم جنها آن
کوک: آره دوتا روح اومدن غذا درست کنن
جین: اهه دوتا جونگکوک شدن اینا
ا/ت:😂.. بکیر بخواب تو
جین: چیزی رو نشکونین ها
کوک: بخاطر تو باشع
جین: :/..سریع غذاتون رو کوفت کنین برین
**بعد غذا خوردن**
ا/ت: هااا تازه خوابم اومد
کوک: منم..بریم؟
ا/ت: بریم..ولی قبلش مسواک!
کوک: چشمم
* صبح*
۱۵.۹k
۱۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.