Part 13
خاستم بلند شم ک دستم رو کشیدوطوری ک نشستم سر جام
_یاااا ات.... بیا بخوریم
لقمه اول رو خورد نگران بودم ممکنه خوشش نیاد
ولی غیر قابل انتظار بود
خوشش اومد!
وادهل ع دس پخت من خوشش اومد!
البته بدم نبودا، فقط بخاطر اینکه اون هرکسی نبود این احساس رو داشتم
شروع کردم بخوردن
.
.
میز رو جم کردم
ظرف هارو گذاشتم برا بعد تا حوصلش سر نره ی مقدار تنقلات ورداشتم رفتم پیشش نشستم
+میای فیلم ببینیم...
_اوه ارع
+ خب چرا فیلمی بزارم
_(هر فیلمی دوس دارین )
.
.
داشتیم فیلم میدیم ک ی پی ام اومد سر گوشیم
رفتم تا گوشی بردارم
پی ام رو باز کردم
اون.... اون !
جیمین ویو :
وسطای فیلم بود
داشتم ب این فکر میکردم ک کنار ات بودن چ ارامشی دارع... دست خودم نبود .... داشتم سعی میکردم ع فکرش درام ک
صدای گوشی ات اومد بلند شد رفت سمت گوشی
نگاه همراه اون حرکت میکرد و گوشام صدا رو دنبال میکرد
نگاهم رو دادم ب فیلم چند ثانیه ای گذشت برگشتم سمتش
خشکش زده بود......خیره ب صفحه گوشی..... درحالی ک بغض کرده بود
واقن نگران شده بودم .... اونقدری ک توی دو س قدم رسیدم بش
روبرو شد وایستاده بودم
دستم رو گذاشتم زیر چونش و سرش رو اوردم بالا
_ات!... چیزی شده؟
_ات..... ات
هرچی صداش کردم جواب نداد یهو بغضش ترکید ...... نگاهم رفت سمت گوشی.... پیام رو خوندم
نوشته بود.....
پارت بعد رو امشب میزارم😚
ولی یچیزی... اخه پارت قبل همش 28 تا لایک!
بعد من میگم حمایتا کم 🤲🤝
_یاااا ات.... بیا بخوریم
لقمه اول رو خورد نگران بودم ممکنه خوشش نیاد
ولی غیر قابل انتظار بود
خوشش اومد!
وادهل ع دس پخت من خوشش اومد!
البته بدم نبودا، فقط بخاطر اینکه اون هرکسی نبود این احساس رو داشتم
شروع کردم بخوردن
.
.
میز رو جم کردم
ظرف هارو گذاشتم برا بعد تا حوصلش سر نره ی مقدار تنقلات ورداشتم رفتم پیشش نشستم
+میای فیلم ببینیم...
_اوه ارع
+ خب چرا فیلمی بزارم
_(هر فیلمی دوس دارین )
.
.
داشتیم فیلم میدیم ک ی پی ام اومد سر گوشیم
رفتم تا گوشی بردارم
پی ام رو باز کردم
اون.... اون !
جیمین ویو :
وسطای فیلم بود
داشتم ب این فکر میکردم ک کنار ات بودن چ ارامشی دارع... دست خودم نبود .... داشتم سعی میکردم ع فکرش درام ک
صدای گوشی ات اومد بلند شد رفت سمت گوشی
نگاه همراه اون حرکت میکرد و گوشام صدا رو دنبال میکرد
نگاهم رو دادم ب فیلم چند ثانیه ای گذشت برگشتم سمتش
خشکش زده بود......خیره ب صفحه گوشی..... درحالی ک بغض کرده بود
واقن نگران شده بودم .... اونقدری ک توی دو س قدم رسیدم بش
روبرو شد وایستاده بودم
دستم رو گذاشتم زیر چونش و سرش رو اوردم بالا
_ات!... چیزی شده؟
_ات..... ات
هرچی صداش کردم جواب نداد یهو بغضش ترکید ...... نگاهم رفت سمت گوشی.... پیام رو خوندم
نوشته بود.....
پارت بعد رو امشب میزارم😚
ولی یچیزی... اخه پارت قبل همش 28 تا لایک!
بعد من میگم حمایتا کم 🤲🤝
۱۴.۹k
۲۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.