چند پارتی شوگولی🫠💜🐾 p①
جین صداش رو کمی بالاتر برد و گفت
جین « انقدر احمق نباش مین یونگی!!! تو فقط بخاطر اون زن عوضیت دختر چهارسالت رو اینجوری باهاش رفتار میکنی؟!
یونگی « چرااا...چرا باید اون بچه رو بزور نگه دارم وقتی مادرش گردن نگرفت و گفت نمیخواد دخترش رو؟!!!
راوی « درسته یه مادر دخترش رو نخواسته بود...یونگی از همسر اولش دختری به اسم یوری داشت...وقتی یوری یکسالش بود،همسر یونگی بهش خیانت کرد و این دلیلی شد بر طلاق یونگی از همسرش...اما از اونجایی که مادر یوری میخواست زندگی جدیدی رو با همسر جدیدش شروع کنه، یوری رو مثل آشغال از زندگیش انداخت بیرون و یونگی از اجبار و حرفای پسرا و حرفای آرمیا تصمیم مجبور به نگهداری تنها دخترش شد...هرچند نتونسته بود بعد از طلاق علاقه ای نسبت به اون دختر کوچولو داشته باشه...
جیمین « باز چیشده هیونگ؟؟ نکنه بازم مسئله سر بردن یوری به بهزیستیه؟!
جین « بله! آقا میگه اگه کسی نخواد برای این بچه مادری کنه من چرا پدری کنم؟!
جیمین « هیونگ! اون بچته! چطور دلت میاد؟
یونگی « این بچه یه دردسرهههه! کمپانی گفته هیترا پدر بودن یکی از اعضا رو سوژه کردن و بهونه ای برای هیت دادنه...
جین « ما که این همه هیت گرفتیم...ابن چیزی نیست که!!
راوی « بچه ها در حال بحث بودن که تهیونگ و جونگکوک سراسیمه و گوشی بدست وارد اتاق استراحت شدند...
جین « انقدر احمق نباش مین یونگی!!! تو فقط بخاطر اون زن عوضیت دختر چهارسالت رو اینجوری باهاش رفتار میکنی؟!
یونگی « چرااا...چرا باید اون بچه رو بزور نگه دارم وقتی مادرش گردن نگرفت و گفت نمیخواد دخترش رو؟!!!
راوی « درسته یه مادر دخترش رو نخواسته بود...یونگی از همسر اولش دختری به اسم یوری داشت...وقتی یوری یکسالش بود،همسر یونگی بهش خیانت کرد و این دلیلی شد بر طلاق یونگی از همسرش...اما از اونجایی که مادر یوری میخواست زندگی جدیدی رو با همسر جدیدش شروع کنه، یوری رو مثل آشغال از زندگیش انداخت بیرون و یونگی از اجبار و حرفای پسرا و حرفای آرمیا تصمیم مجبور به نگهداری تنها دخترش شد...هرچند نتونسته بود بعد از طلاق علاقه ای نسبت به اون دختر کوچولو داشته باشه...
جیمین « باز چیشده هیونگ؟؟ نکنه بازم مسئله سر بردن یوری به بهزیستیه؟!
جین « بله! آقا میگه اگه کسی نخواد برای این بچه مادری کنه من چرا پدری کنم؟!
جیمین « هیونگ! اون بچته! چطور دلت میاد؟
یونگی « این بچه یه دردسرهههه! کمپانی گفته هیترا پدر بودن یکی از اعضا رو سوژه کردن و بهونه ای برای هیت دادنه...
جین « ما که این همه هیت گرفتیم...ابن چیزی نیست که!!
راوی « بچه ها در حال بحث بودن که تهیونگ و جونگکوک سراسیمه و گوشی بدست وارد اتاق استراحت شدند...
۱۱۴.۴k
۲۰ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.