عشق ناگهانی
Sudden Luv
part ۱۳🧋🫧
෴෴෴෴෴෴
تهیونگ سمت بورام رفت و شیشه دودی ماشین رو پایین داد و با ناز
گفت:افتخار میدین؟
بورام که تازه متوجه تهیونگ شده بود،با حالت تمسخر
گفت: برو آقا مزاحم نشو
تهیونگ که بهش بر خورده بود با حالت جدی
گفت:بیا بشین میرسونمت
بورام نچی گفت رو شو اونور کرد
.
تهیونگ هم که کم کم داشت عصبانی میشد، با لحن دستوری و با صدای محکم
گفت:سریع سوار شو!!
بورام بخاطر صدای بلندش خیلی ریز لرزید و آروم رفت و در عقب رو باز کرد که بشینه ولی تهیونگ با همون لحن جدی گفت
-من رانندت نیستم که میخوای عقب بشینی. بیا جلو
.
بورام پوفی کشید و ماشین رو دور زد تا جلو بشینه
.
تو راه کسی حرف نزد و فقط صدای ملایم آهنگ، توی ماشین بود.
. . .
وقتی به خونه ی بورام اینا نزدیک شدن تهیونگ صدای اهنگو کم کرد و کمربنداشونو باز کردن و بورام پیاده شد.
نزدیکای در ورودی بود که فهمید یه چیزی رو نگفته
پس برگشت و با مکث گفت:
+عااام.... مم--ممنون
بعد هم سریع وارد خونه شد.
تهیونگ که نمیتونست لبخندشو کنترل کنه، نجوا طور گفت:خواهش میکنم...
زیادی آبگوشتی نشد؟ 😁🌻
خب دیگه بایییی
part ۱۳🧋🫧
෴෴෴෴෴෴
تهیونگ سمت بورام رفت و شیشه دودی ماشین رو پایین داد و با ناز
گفت:افتخار میدین؟
بورام که تازه متوجه تهیونگ شده بود،با حالت تمسخر
گفت: برو آقا مزاحم نشو
تهیونگ که بهش بر خورده بود با حالت جدی
گفت:بیا بشین میرسونمت
بورام نچی گفت رو شو اونور کرد
.
تهیونگ هم که کم کم داشت عصبانی میشد، با لحن دستوری و با صدای محکم
گفت:سریع سوار شو!!
بورام بخاطر صدای بلندش خیلی ریز لرزید و آروم رفت و در عقب رو باز کرد که بشینه ولی تهیونگ با همون لحن جدی گفت
-من رانندت نیستم که میخوای عقب بشینی. بیا جلو
.
بورام پوفی کشید و ماشین رو دور زد تا جلو بشینه
.
تو راه کسی حرف نزد و فقط صدای ملایم آهنگ، توی ماشین بود.
. . .
وقتی به خونه ی بورام اینا نزدیک شدن تهیونگ صدای اهنگو کم کرد و کمربنداشونو باز کردن و بورام پیاده شد.
نزدیکای در ورودی بود که فهمید یه چیزی رو نگفته
پس برگشت و با مکث گفت:
+عااام.... مم--ممنون
بعد هم سریع وارد خونه شد.
تهیونگ که نمیتونست لبخندشو کنترل کنه، نجوا طور گفت:خواهش میکنم...
زیادی آبگوشتی نشد؟ 😁🌻
خب دیگه بایییی
۱.۷k
۰۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.