عشق یا نفرت؟ (p6)
پارت ۶
————————————
فردا صبح
خونه ای که جنی گرفته بود قصری بود برای خودش و واقعا نیاز به خدمتکار داشت ولی جنی اصلا دوس نداشت که خدمتکار داشته باشه برای همین هم خدمتکار نگرفت خونش فکر کنم پنج یا شیش اتاق داشت من روتین پوستیم رو کردم و رفتم پایین سر میز صبحونه که جنی رو دیدم داره پنکیک درست میکنه
+اخجون پنکیک
*عه بیشعور ترسیدم یه اهمی اوهومی
+ببخشید(کره ای)
*اوووو پس میخوای کره ای حرف بزنیم
+اره راستی بیا یکم کره ای حرف بزنیم فردا توی دانشگاه ضایع نشیم
*باشه(خنده)
بعد از یکساعت کره ای حرف زدن
*خب بسه دیگه تو کامل بلدی فقط یکم رو لحجه ات کار کن
+اوکی بریم بیرون؟
*اره حتما برو حاضر شو
+اوکی
————————————
فردا صبح
خونه ای که جنی گرفته بود قصری بود برای خودش و واقعا نیاز به خدمتکار داشت ولی جنی اصلا دوس نداشت که خدمتکار داشته باشه برای همین هم خدمتکار نگرفت خونش فکر کنم پنج یا شیش اتاق داشت من روتین پوستیم رو کردم و رفتم پایین سر میز صبحونه که جنی رو دیدم داره پنکیک درست میکنه
+اخجون پنکیک
*عه بیشعور ترسیدم یه اهمی اوهومی
+ببخشید(کره ای)
*اوووو پس میخوای کره ای حرف بزنیم
+اره راستی بیا یکم کره ای حرف بزنیم فردا توی دانشگاه ضایع نشیم
*باشه(خنده)
بعد از یکساعت کره ای حرف زدن
*خب بسه دیگه تو کامل بلدی فقط یکم رو لحجه ات کار کن
+اوکی بریم بیرون؟
*اره حتما برو حاضر شو
+اوکی
۴.۴k
۲۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.