Fake jimin ✨
ForcedLove2✨🥀p6🥀
ویو صبح ات:
صبح بلند شدم دیدم رو کاناپه خوابم یه نگاهی به ساعت انداختم ساعت هشت بود خوب بود بلند شدم دستوصورتمو شستم موهامو بستم لباسامو عوض کردم رفتم صبونع هم خوردم میخواستم برم دنبال جیمین
تی کی:کجاااا با این همه عجله ؟!
ات:یا چرا داد میکنی میخوام برم دنبال جیمین
تی کی:آها خب مراقب خودت باشیاااااااااا
ات: خب باشه... سوییجم کو؟!
تی کی: سر میزه به اون بزرگی
ات: خب.... غررر نزن خدافظ
تی کی: باشه خدافظ
ویو جیمین و جونگ سوک
جیمین: اخیش بالاخره از تخت کوفتی بلند شدم
جونگ سوک: حالا یه شب بودااا
جیمین: ولی به اندازه یه سال گذشت برام
جونگ سوک: اووووو
ویو ات:
داشتم رانندگی میکردم که موبایلم زنگ خورد.... شمارش ناشناس بود
&: هوممم... چطوری؟
ات: ببخشید شما؟!
&: همو نمیشناسیم؟!
ات: نه چطور؟
&: خب من.... دوست دختر جیمینم
ات: عه راست میگی منم دوست پسر جیمینم قطع کن بابا
&: باور نمیکنی؟!
ات: هوففففف حوصله ندارم حرفی داری بگو بینم
&: مراقب خودت و جیمین باش.... قراره به زودی جیمین مال من شه
ات: برو باباااا
تلفنو قطع کردم عصبی شده بودم بشدت یه جوری رانندگی کردم اصن نفهمیدکی رسیدیم
جیمین: عه ات اومد.... سلام عزیزم
ات: سلام عشقم خوبی؟
جیمین: اره من خوبم خودت خوبی؟
ات: منم خوبم
جونگ سوک: ععه... سلام.... جیمین میتونیم بریم مرخصی
ات: سلام...
جیمین: بریم.... خستم
ات: وایسا کمکت کنم
جیمین: اخ.... مرسی
فلش بک به خونه
جیمین: به به چه بوی خوبی
تی کی: ععه اومدین
جونگ سوک: اره عزیزم
تی کی: دستاتونو بشورین بیاین ناهار
ویو جیمین:
نمیدونم ات چرا بهم ریخته بود عصبی بود و نگران
جیمین: ات.... خوبی؟
ات: ارع.... من.... من خوبم
جیمین: نه تو ات قبل نیستی
ات: جیمین عزیزم ول کن بعدا بهت میگم بریم ناهار گشنمع
جیمین: باشع عشقم
ات: مرسی
ناهارم که خوردیم ات باز هم تو خودش بود
بعد از ناهار:
جیمین: تی کی؟
تی کی: بله
جیمین: ات چش شده؟
تی کی: چطور مگه؟!
جیمین: هیچی ولش کن
تی کی: اوم باشه
رفتم تو اتاق پیشه ات
ویو ات:....
خمارییییی
شرط پارت بعدی: 25تا لایک
ویو صبح ات:
صبح بلند شدم دیدم رو کاناپه خوابم یه نگاهی به ساعت انداختم ساعت هشت بود خوب بود بلند شدم دستوصورتمو شستم موهامو بستم لباسامو عوض کردم رفتم صبونع هم خوردم میخواستم برم دنبال جیمین
تی کی:کجاااا با این همه عجله ؟!
ات:یا چرا داد میکنی میخوام برم دنبال جیمین
تی کی:آها خب مراقب خودت باشیاااااااااا
ات: خب باشه... سوییجم کو؟!
تی کی: سر میزه به اون بزرگی
ات: خب.... غررر نزن خدافظ
تی کی: باشه خدافظ
ویو جیمین و جونگ سوک
جیمین: اخیش بالاخره از تخت کوفتی بلند شدم
جونگ سوک: حالا یه شب بودااا
جیمین: ولی به اندازه یه سال گذشت برام
جونگ سوک: اووووو
ویو ات:
داشتم رانندگی میکردم که موبایلم زنگ خورد.... شمارش ناشناس بود
&: هوممم... چطوری؟
ات: ببخشید شما؟!
&: همو نمیشناسیم؟!
ات: نه چطور؟
&: خب من.... دوست دختر جیمینم
ات: عه راست میگی منم دوست پسر جیمینم قطع کن بابا
&: باور نمیکنی؟!
ات: هوففففف حوصله ندارم حرفی داری بگو بینم
&: مراقب خودت و جیمین باش.... قراره به زودی جیمین مال من شه
ات: برو باباااا
تلفنو قطع کردم عصبی شده بودم بشدت یه جوری رانندگی کردم اصن نفهمیدکی رسیدیم
جیمین: عه ات اومد.... سلام عزیزم
ات: سلام عشقم خوبی؟
جیمین: اره من خوبم خودت خوبی؟
ات: منم خوبم
جونگ سوک: ععه... سلام.... جیمین میتونیم بریم مرخصی
ات: سلام...
جیمین: بریم.... خستم
ات: وایسا کمکت کنم
جیمین: اخ.... مرسی
فلش بک به خونه
جیمین: به به چه بوی خوبی
تی کی: ععه اومدین
جونگ سوک: اره عزیزم
تی کی: دستاتونو بشورین بیاین ناهار
ویو جیمین:
نمیدونم ات چرا بهم ریخته بود عصبی بود و نگران
جیمین: ات.... خوبی؟
ات: ارع.... من.... من خوبم
جیمین: نه تو ات قبل نیستی
ات: جیمین عزیزم ول کن بعدا بهت میگم بریم ناهار گشنمع
جیمین: باشع عشقم
ات: مرسی
ناهارم که خوردیم ات باز هم تو خودش بود
بعد از ناهار:
جیمین: تی کی؟
تی کی: بله
جیمین: ات چش شده؟
تی کی: چطور مگه؟!
جیمین: هیچی ولش کن
تی کی: اوم باشه
رفتم تو اتاق پیشه ات
ویو ات:....
خمارییییی
شرط پارت بعدی: 25تا لایک
۱۸.۰k
۲۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.