one night a different (یک شب متفاوت)
P³
TAKEPARTY
KOOK
لب های دختر که انگار همیشه منتظر همین لب ها بودن برای بوسیده شدن مطیعانه غنچه شده و روی لب های کوک قرار گرفته بودن و نشان از رضایت و خرسندی و نشونش میدادن.
خنده ای کرد که داخل دهن دایو خفه شد و سخت تر از قبل دختر با نمکش و بوسید. مک های عمیقی روی لب های نرم دختر میگذاشت و گرسنه به دندان میکشیدشون.
وقتی مطمئن شد دایو دیگه مخالفتی نمیکنه دست هاش و رها کرد و کمکش کرد تا لباسش و در بیاره.
با دیدن بدن خوش تراش دایو چشم هاش برق زد. بعد از در آوردن پیراهن بلند آبی رنگ مجلسی از تنش دیگه هیچ مانعی براش وجود نداشت.
پوزخندی زد و با زبونش گوش دختر و به بازی گرفت و شنوای ناله های آرام و معصوم دایو شد. دختر حساس بود و با هر لمس کوک میلرزید و سرخ میشد. با دست هاش صورت سرخش و پنهان میکرد و ناله های خوش ریتمش و خفه میکرد.
صبر کوک لبریز شد. دکمه های پیراهنش و باز کرد و از تنش دراورد و کلافه دست های دخترش و بالای تاج تخت محکم بست
جونگکوک!
_ اگه همکاری نکنی شب درازی در پیش خواهیم داشت دایوی من
مارک های ارغوانی رو سریع روی پوست لطیف گردنش پدید می آورد. مثل بچه هایی که برای پیدا کردن چیزی ذوق میکردن دوست داشت وجب به وجب بدن لطیفش و خودش کشف و مزه کنه بدون اینکه حتی قسمت کوچیکی رو با کسی شریک بشه.
با انگشت هاش نی..پل های حساس دختر و لمس میکرد و ناله شو در می آورد
_ شیرینی بدنت تلخی آبجو رو از بین میبره اما با این حال این طمع جدید و بیشتر دوست دارم
اههههههه... کوک... اووم
طوری ناله های دختر گوش هاش و نوازش میکرد که برای بیشتر و بلندتر شنیدنش مشتاق میشد. زبونش و به کار گرفت و مک های عمیقی روشون گذاشت.
ایییییییییییییی... اهههههههههه.. کوک... کا.کافیه.. لط.فاً بس کن
_ تازه داره شروع میشه عزیزم!
با به دندون کشیدن نی..پل هاش دختر جیغ خفیفی کشید. بی اهمیت به کارش ادامه داد
کووووک... لطفاً.. این.. اهههههههه...
انگشت های کشیده اش روی پو.صی دختر قرار گرفت و شروع به مالیدن کرد و مشغول لذت دادن به دخترش شد. بیقرار کردن و دوست داشت. میخواست برای ادامه اشتیاق دایو کوچولوش رو هم ببینه و از اولین رابطه اش تصویر خوب و شیرینی تو ذهنش هک بشه پس تند نمیرفت و سعی میکرد شهوتش و کنترل کنه.
_ غر میزنی که تمومش کنم؟ پس برای چی انقدر خیس میشی؟ واقعا میخوای تو این وضعیت تمومش کنم؟
همش..تقصیر توعه
_ تقصیر من شد؟ پس به گمونم خودم باید رسیدگی کنم
بوت های دختر و گرفت و از هم فاصله داد و سرش و بین پاهای دختر قرار داد و مک های عمیقی از پو..صیش زد.
اووووووم... جونگ.کوک اههههههه این... این معرکست
صدای مک های عمیق کوک و ناله های شهوانی دختر تو تمام اتاق پیچیده بود.
_ اه.. دیگه دارم دیونه میشم
TAKEPARTY
KOOK
لب های دختر که انگار همیشه منتظر همین لب ها بودن برای بوسیده شدن مطیعانه غنچه شده و روی لب های کوک قرار گرفته بودن و نشان از رضایت و خرسندی و نشونش میدادن.
خنده ای کرد که داخل دهن دایو خفه شد و سخت تر از قبل دختر با نمکش و بوسید. مک های عمیقی روی لب های نرم دختر میگذاشت و گرسنه به دندان میکشیدشون.
وقتی مطمئن شد دایو دیگه مخالفتی نمیکنه دست هاش و رها کرد و کمکش کرد تا لباسش و در بیاره.
با دیدن بدن خوش تراش دایو چشم هاش برق زد. بعد از در آوردن پیراهن بلند آبی رنگ مجلسی از تنش دیگه هیچ مانعی براش وجود نداشت.
پوزخندی زد و با زبونش گوش دختر و به بازی گرفت و شنوای ناله های آرام و معصوم دایو شد. دختر حساس بود و با هر لمس کوک میلرزید و سرخ میشد. با دست هاش صورت سرخش و پنهان میکرد و ناله های خوش ریتمش و خفه میکرد.
صبر کوک لبریز شد. دکمه های پیراهنش و باز کرد و از تنش دراورد و کلافه دست های دخترش و بالای تاج تخت محکم بست
جونگکوک!
_ اگه همکاری نکنی شب درازی در پیش خواهیم داشت دایوی من
مارک های ارغوانی رو سریع روی پوست لطیف گردنش پدید می آورد. مثل بچه هایی که برای پیدا کردن چیزی ذوق میکردن دوست داشت وجب به وجب بدن لطیفش و خودش کشف و مزه کنه بدون اینکه حتی قسمت کوچیکی رو با کسی شریک بشه.
با انگشت هاش نی..پل های حساس دختر و لمس میکرد و ناله شو در می آورد
_ شیرینی بدنت تلخی آبجو رو از بین میبره اما با این حال این طمع جدید و بیشتر دوست دارم
اههههههه... کوک... اووم
طوری ناله های دختر گوش هاش و نوازش میکرد که برای بیشتر و بلندتر شنیدنش مشتاق میشد. زبونش و به کار گرفت و مک های عمیقی روشون گذاشت.
ایییییییییییییی... اهههههههههه.. کوک... کا.کافیه.. لط.فاً بس کن
_ تازه داره شروع میشه عزیزم!
با به دندون کشیدن نی..پل هاش دختر جیغ خفیفی کشید. بی اهمیت به کارش ادامه داد
کووووک... لطفاً.. این.. اهههههههه...
انگشت های کشیده اش روی پو.صی دختر قرار گرفت و شروع به مالیدن کرد و مشغول لذت دادن به دخترش شد. بیقرار کردن و دوست داشت. میخواست برای ادامه اشتیاق دایو کوچولوش رو هم ببینه و از اولین رابطه اش تصویر خوب و شیرینی تو ذهنش هک بشه پس تند نمیرفت و سعی میکرد شهوتش و کنترل کنه.
_ غر میزنی که تمومش کنم؟ پس برای چی انقدر خیس میشی؟ واقعا میخوای تو این وضعیت تمومش کنم؟
همش..تقصیر توعه
_ تقصیر من شد؟ پس به گمونم خودم باید رسیدگی کنم
بوت های دختر و گرفت و از هم فاصله داد و سرش و بین پاهای دختر قرار داد و مک های عمیقی از پو..صیش زد.
اووووووم... جونگ.کوک اههههههه این... این معرکست
صدای مک های عمیق کوک و ناله های شهوانی دختر تو تمام اتاق پیچیده بود.
_ اه.. دیگه دارم دیونه میشم
۱۴.۲k
۱۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.