Part 18
عاشق پسر عموم شدم پارت18
(پرش زمانی شب)
+درحال اماده شدن بودیم لباس های بازی پوشیدیم مال من زیادی باز بود (عکسشو میزارم)برا همین اگ بقیه میدینم به خصوص گیر میدادن ولی کوک کلم و می کند اما من از کسی نمیتر سم اون هنوز شوهر م نیس فقط صب کن ببینم اون حتی بهم نگفته که دوست دخترشم یا نه عیشششش اما برای اینکه کسی نفهمه یه پالتو روش پوشیدم با املی رفتیم پاین به بقیه گفتیم میخوایم بریم با دوستامون بیرون بقیه قانع شدن ولی کوک داشت با چشاش برام خط و نشون می کشید و گفت
_پس چرا الان دارید خبر میدید (یه تا ابروشو داده بالا)
+چرا باید به تو خبر بدم
_ولی....(حرفش با حرف پدر بزرگ قط شد)
&کوک ولش کن برو دخترم خوش بگذره
+مرسی پدر بزرگ(بوس هوای فرستاد)
+خب فعلا
همه: خدافظ
_(حرصی فقط نگا میکنه)
+(رفتیم با املی سوار ماشین شدیم و راه افتادیم سمت بار وقتی از خونه دور شدیم ورفتیم توی بار پر بویالکل و سیگار بود همه داشتن خودشونو به هم می مالیدن البته اینجا خیلی بهتر از بار های پاریسه اینجا حداقل می مالن اونجا جلوی همه میکردن با امیلی رفتیم روی میز وسطای بار باهم پالتو هامونو در اوردیم ولکل 80درصدی سفارش دادیم و می خوردیم و میرقصیدیم کامل مست شده بودیم داشتم با یه پسر می رقسیدم که حالم بدشد رفتم طرفف wcتا دستامو بشورم و یه نگاهی به خودم بندازم که یک دفعه صدای در اومد با ترس برگشتم دیدم ا...اون...ک...کو....کوک بود یا تو هم زدم که وقتی حرف زد فهمیدم خودشه و بد بخت شدم
ویو کوک
میدونستم ا.ت داره یه چی رو پنهون میکرد چون اونطوری باهام حرف زد بعد اینکه از خونه خارج شدن منم اومدم بیرون و دنبالشون کردم که بعد چند مین جلوی بار معروف کره که همیشه با دوستام میو مدم وایسادن گفتم ا.ت میدونستم یه چی زیر سرته این دفعه طوری جرت میدم که با صد تا بخیه هم درست نشی رفتن داخل من پیاده شدم با تاخیر پشت سر شون رفتم و یه گوشه دور از اونا نشستم اما اونا درست توی دیدم بودن ا.ت پالتوشو در اورد که به به چشمم روشن دیگه باید فاتحه شو بخونه یه تیکه پارچه تنش بود کل پشتش معلوم بود اره تازه سو*تین هم نپوشیده بود بعد یم نشستم منم الکل سفارش دادم که دو تا هر*زه اومدن طرفم و خودشو نو بهم می مال*وندن یکم حواسم پرت شد اما اونا رو هل دادم گفتم گم شید بعد چشمم به ا.ت افتاد خون جلو چشا مو گرفت داشت با یه پسر می رقصید و خودشو بهش می ما*لوند خون جلو چشامو گرفت پاشدم خواستم برم طرفش که اون خودش زودتر رفت دنبالش رفتم دیدم رفتهwcکه چنتا دختر از wcبیرون اومدن وقتی فهمیدم ا.ت تنهاست رفتم تو و درو قفل کردم داشت دستاشو می شست که بر گشت طرفم به ته ته پته افتاد با به نیش خند بهش نزدیک شدم
_میبینم بهتون خوش میگزره مادام(نیشخند مر موز عصبی و ارامش قبل از طوفان)
+(اومد نزدیک و کمرمو گرفت و دستشو رو کمر لختم که کاملن معلوم بود می کشید اومد سمت گوشم نفسشو رو گردن و گوشم بیرون داد م*ک زد و زمزمه کرد)
_امممم ....این چه لباسیه پوشیدی(اروم)
+ر...را...راست..ش (ترسیده ولکنت)(اروم حرف زدنش نشونه خوبی نبود و داشتم مس بید می لرزیدم)
_اممم....داری می لزی(نیشخند).... میشنوم (اروم)
اسلایددوم جلو لباس ا.ت و اسلاید اخر عقب لباس ا.ت
خب خب خب پارت جدیدم آپ شد میخوام شرط نزارم به مناسبت عید یه پارت دیگم اپ کنم بعد برای اون شرط بزارم
(پرش زمانی شب)
+درحال اماده شدن بودیم لباس های بازی پوشیدیم مال من زیادی باز بود (عکسشو میزارم)برا همین اگ بقیه میدینم به خصوص گیر میدادن ولی کوک کلم و می کند اما من از کسی نمیتر سم اون هنوز شوهر م نیس فقط صب کن ببینم اون حتی بهم نگفته که دوست دخترشم یا نه عیشششش اما برای اینکه کسی نفهمه یه پالتو روش پوشیدم با املی رفتیم پاین به بقیه گفتیم میخوایم بریم با دوستامون بیرون بقیه قانع شدن ولی کوک داشت با چشاش برام خط و نشون می کشید و گفت
_پس چرا الان دارید خبر میدید (یه تا ابروشو داده بالا)
+چرا باید به تو خبر بدم
_ولی....(حرفش با حرف پدر بزرگ قط شد)
&کوک ولش کن برو دخترم خوش بگذره
+مرسی پدر بزرگ(بوس هوای فرستاد)
+خب فعلا
همه: خدافظ
_(حرصی فقط نگا میکنه)
+(رفتیم با املی سوار ماشین شدیم و راه افتادیم سمت بار وقتی از خونه دور شدیم ورفتیم توی بار پر بویالکل و سیگار بود همه داشتن خودشونو به هم می مالیدن البته اینجا خیلی بهتر از بار های پاریسه اینجا حداقل می مالن اونجا جلوی همه میکردن با امیلی رفتیم روی میز وسطای بار باهم پالتو هامونو در اوردیم ولکل 80درصدی سفارش دادیم و می خوردیم و میرقصیدیم کامل مست شده بودیم داشتم با یه پسر می رقسیدم که حالم بدشد رفتم طرفف wcتا دستامو بشورم و یه نگاهی به خودم بندازم که یک دفعه صدای در اومد با ترس برگشتم دیدم ا...اون...ک...کو....کوک بود یا تو هم زدم که وقتی حرف زد فهمیدم خودشه و بد بخت شدم
ویو کوک
میدونستم ا.ت داره یه چی رو پنهون میکرد چون اونطوری باهام حرف زد بعد اینکه از خونه خارج شدن منم اومدم بیرون و دنبالشون کردم که بعد چند مین جلوی بار معروف کره که همیشه با دوستام میو مدم وایسادن گفتم ا.ت میدونستم یه چی زیر سرته این دفعه طوری جرت میدم که با صد تا بخیه هم درست نشی رفتن داخل من پیاده شدم با تاخیر پشت سر شون رفتم و یه گوشه دور از اونا نشستم اما اونا درست توی دیدم بودن ا.ت پالتوشو در اورد که به به چشمم روشن دیگه باید فاتحه شو بخونه یه تیکه پارچه تنش بود کل پشتش معلوم بود اره تازه سو*تین هم نپوشیده بود بعد یم نشستم منم الکل سفارش دادم که دو تا هر*زه اومدن طرفم و خودشو نو بهم می مال*وندن یکم حواسم پرت شد اما اونا رو هل دادم گفتم گم شید بعد چشمم به ا.ت افتاد خون جلو چشا مو گرفت داشت با یه پسر می رقصید و خودشو بهش می ما*لوند خون جلو چشامو گرفت پاشدم خواستم برم طرفش که اون خودش زودتر رفت دنبالش رفتم دیدم رفتهwcکه چنتا دختر از wcبیرون اومدن وقتی فهمیدم ا.ت تنهاست رفتم تو و درو قفل کردم داشت دستاشو می شست که بر گشت طرفم به ته ته پته افتاد با به نیش خند بهش نزدیک شدم
_میبینم بهتون خوش میگزره مادام(نیشخند مر موز عصبی و ارامش قبل از طوفان)
+(اومد نزدیک و کمرمو گرفت و دستشو رو کمر لختم که کاملن معلوم بود می کشید اومد سمت گوشم نفسشو رو گردن و گوشم بیرون داد م*ک زد و زمزمه کرد)
_امممم ....این چه لباسیه پوشیدی(اروم)
+ر...را...راست..ش (ترسیده ولکنت)(اروم حرف زدنش نشونه خوبی نبود و داشتم مس بید می لرزیدم)
_اممم....داری می لزی(نیشخند).... میشنوم (اروم)
اسلایددوم جلو لباس ا.ت و اسلاید اخر عقب لباس ا.ت
خب خب خب پارت جدیدم آپ شد میخوام شرط نزارم به مناسبت عید یه پارت دیگم اپ کنم بعد برای اون شرط بزارم
۶.۶k
۱۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.