پارت چهل و هشتم
انگار این کوک فکر همه چیز رو کرده هیچی نمی خوره همه ی نقشه هام بهم خورد
از بان سویونگ
وای دلم خنک شد می شه سوختنش رو از چشماش خوند خوبه که از قبل فکر همه چیز رو کردم بد بخت کوک فکر کنم الا خیلی گششه کی میرن خونه
از زبان کوک
وای دارم از گشنه ای می میرم کی میشه اینا برن
بعد از چند مین
کوک ـ وای بلاخره مهمونی تموم شد باید برم دلی از ا
از بان سویونگ
وای دلم خنک شد می شه سوختنش رو از چشماش خوند خوبه که از قبل فکر همه چیز رو کردم بد بخت کوک فکر کنم الا خیلی گششه کی میرن خونه
از زبان کوک
وای دارم از گشنه ای می میرم کی میشه اینا برن
بعد از چند مین
کوک ـ وای بلاخره مهمونی تموم شد باید برم دلی از ا
۴.۵k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.