داستان من و هیونجین(پارت۷)
ویو ا.ت
رفتیم رسیدیم خونه که دیدم هیونجین دار به همه ی کارگرا میگه برید بیرون و من نمیدونم برای چی اینکار رو میکنه تا رفتم ازش پرسیدم
(علامت ا.ت+هیونجین_)
+هیونجین چرا داری به همه میگی برن بیرون؟؟
دیدم داره هی میاد جلو که ی دفعه افتادم رو تخت و قلبم زده بود بیرون از ترس
_میخوام یکم شیطونی کنم😈
اینجانب لحظات مثبت هیجده هست پس دوست ندارین نخونید
روم خیمه زد و شروع کرد به در آوردن لباسام و همَ رو دراورد طوری که لباس تنم نبود انقدر خجالت کشیدم که و قرمز شدم که گفت
_دیگه خجالت نکش چون من دوست پسرتم
و انگار حرفش آرومم کرد ولی باز لپام قرمز بودو...
ویو هیونجین
رفتیم و رسیدیم خونه تا رسیدیم من به همهی کارگرا گفتم برن بیرون چون بد جوری تح.ریک شدم از دست کارای ا.ت تا ا.ت اومد سمتم
(علامت ا.ت+هیونجین _)
+هیونجین چرا داری به همه میگی برن بیرون؟؟
*دوست ندارید نخونید،چیزای بد دار،زیاد نه*
هی هی رفتم جلو چون کسی هم نبود و ا.ت رو پرت کردم رو تخت و لپاش خیلی قرمز و کیوت شد بودن که شروع کردم به در آوردن لباسای ا.ت که هیچ لباسی تنش نبود بدنش انقدر خواستنی بود که بیشتر تحریک شدم ولی دیدم انگار خجالت کشیده بود که گفتم دیگه خجالت نکش چون من دوست پسرتم و انگار یکم آروم شد و بدنشو ول کرد و لپاش بازم قرمز بود و...
شرت🤌🏻💫✨️
۱۰ تا لایک
رفتیم رسیدیم خونه که دیدم هیونجین دار به همه ی کارگرا میگه برید بیرون و من نمیدونم برای چی اینکار رو میکنه تا رفتم ازش پرسیدم
(علامت ا.ت+هیونجین_)
+هیونجین چرا داری به همه میگی برن بیرون؟؟
دیدم داره هی میاد جلو که ی دفعه افتادم رو تخت و قلبم زده بود بیرون از ترس
_میخوام یکم شیطونی کنم😈
اینجانب لحظات مثبت هیجده هست پس دوست ندارین نخونید
روم خیمه زد و شروع کرد به در آوردن لباسام و همَ رو دراورد طوری که لباس تنم نبود انقدر خجالت کشیدم که و قرمز شدم که گفت
_دیگه خجالت نکش چون من دوست پسرتم
و انگار حرفش آرومم کرد ولی باز لپام قرمز بودو...
ویو هیونجین
رفتیم و رسیدیم خونه تا رسیدیم من به همهی کارگرا گفتم برن بیرون چون بد جوری تح.ریک شدم از دست کارای ا.ت تا ا.ت اومد سمتم
(علامت ا.ت+هیونجین _)
+هیونجین چرا داری به همه میگی برن بیرون؟؟
*دوست ندارید نخونید،چیزای بد دار،زیاد نه*
هی هی رفتم جلو چون کسی هم نبود و ا.ت رو پرت کردم رو تخت و لپاش خیلی قرمز و کیوت شد بودن که شروع کردم به در آوردن لباسای ا.ت که هیچ لباسی تنش نبود بدنش انقدر خواستنی بود که بیشتر تحریک شدم ولی دیدم انگار خجالت کشیده بود که گفتم دیگه خجالت نکش چون من دوست پسرتم و انگار یکم آروم شد و بدنشو ول کرد و لپاش بازم قرمز بود و...
شرت🤌🏻💫✨️
۱۰ تا لایک
۶.۹k
۰۲ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.