Brown sugar : شکر قهوه ای
Brown sugar : شکر قهوه ای
Part۱۲۳
میکائل: شیرین من دوست دارم برای همین میگم زود ازدواج کنیم
شیرین: من نمخوام
میکائل: میخوای لجبازی نکن تو اگه یک بلایی سرت بیاد من میمیرم
شیرین: منم بخوام اقاجونم نمزاره
میکائل: اقاجونت با من باشه؟
قبول کردم منو رسوند خونه
میکائل: من جمعه میام روستاتون
شیرین: ماهم پنجشبه میرم تو جمعه بیا
میکائل: باشه عشقم پس تا پس فردا از خونه بیرون نیا خب؟
شیرین: خودم مراقب خودم هستم نگران نباش
میکائل:فداتشم تو اونارو نمشناسی اونا اینقدر کثافت هستن که نگو
شیرین: میکائل میترسم اینجوری نگو؟
میکائل دست هامو گرفت و بوسید
میکائل: اصلا امشب تو ملیحه بیاین خونه سعید باشه؟ اینجوری خیالم راحت تره
شیرین: باشه
میکائل لبمو بوسید
میکائل: لبات طعم گیلاس میده
شیرین: رژ گیلاسی زدم
میکائل: تو نیاز به رژ نداری لبات خودش شرابه
شیرین:اره؟
میکائل:اره
میکائل رفت منم رفتم داخل خونه ملیحه داشت فیلم نگاه میکرد
ملیحه: خوش گذشت؟
شیرین: عالی بود
میخواستم چیزی درمورد اینکه میکائل میخواسته منو به اونا بده به ملیحه نگم چون دوباره شروع میکرد
(۲۰۲۴)
(ملیحه)
رفتیم بیمارستان که اقاجون اونجا بود بدو بدو به سمت اقاجون رفتم
ملیحه: اقاجون میدونستی میکائل بچه داره؟
اقاجون: نه سلامی نه علیکی چخبره؟
ملیحه: ببخشید سلام
سعید: سلام اقاجون
اقاجون: سلام اقا سعید باز چش شده زنت
سعید: اقاجون شما قضیه میکائل میدونستی که یک بچه رو قایم کرده از هممون؟
اقاجون: نه از کجا بدونم
ملیحه: رفیق تو بود میکائل اگر بهش زنگ نمزدی هروز که دپرس بودی باهاش جیک تو جیک بودی
اقاجون:این چی طرز حرف زدنه دختر؟
ملیحه: اقاجون اه اگه میدونید بگید دیگه تروخدا
اقاجون: به توچه
Part۱۲۳
میکائل: شیرین من دوست دارم برای همین میگم زود ازدواج کنیم
شیرین: من نمخوام
میکائل: میخوای لجبازی نکن تو اگه یک بلایی سرت بیاد من میمیرم
شیرین: منم بخوام اقاجونم نمزاره
میکائل: اقاجونت با من باشه؟
قبول کردم منو رسوند خونه
میکائل: من جمعه میام روستاتون
شیرین: ماهم پنجشبه میرم تو جمعه بیا
میکائل: باشه عشقم پس تا پس فردا از خونه بیرون نیا خب؟
شیرین: خودم مراقب خودم هستم نگران نباش
میکائل:فداتشم تو اونارو نمشناسی اونا اینقدر کثافت هستن که نگو
شیرین: میکائل میترسم اینجوری نگو؟
میکائل دست هامو گرفت و بوسید
میکائل: اصلا امشب تو ملیحه بیاین خونه سعید باشه؟ اینجوری خیالم راحت تره
شیرین: باشه
میکائل لبمو بوسید
میکائل: لبات طعم گیلاس میده
شیرین: رژ گیلاسی زدم
میکائل: تو نیاز به رژ نداری لبات خودش شرابه
شیرین:اره؟
میکائل:اره
میکائل رفت منم رفتم داخل خونه ملیحه داشت فیلم نگاه میکرد
ملیحه: خوش گذشت؟
شیرین: عالی بود
میخواستم چیزی درمورد اینکه میکائل میخواسته منو به اونا بده به ملیحه نگم چون دوباره شروع میکرد
(۲۰۲۴)
(ملیحه)
رفتیم بیمارستان که اقاجون اونجا بود بدو بدو به سمت اقاجون رفتم
ملیحه: اقاجون میدونستی میکائل بچه داره؟
اقاجون: نه سلامی نه علیکی چخبره؟
ملیحه: ببخشید سلام
سعید: سلام اقاجون
اقاجون: سلام اقا سعید باز چش شده زنت
سعید: اقاجون شما قضیه میکائل میدونستی که یک بچه رو قایم کرده از هممون؟
اقاجون: نه از کجا بدونم
ملیحه: رفیق تو بود میکائل اگر بهش زنگ نمزدی هروز که دپرس بودی باهاش جیک تو جیک بودی
اقاجون:این چی طرز حرف زدنه دختر؟
ملیحه: اقاجون اه اگه میدونید بگید دیگه تروخدا
اقاجون: به توچه
۵.۴k
۱۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.