p2

یولان:ایششش یااااااا
جین:تو مال منی
یولان:نه بابا
جین:میخوای نشونت بدم؟
یولان:چ چی؟
جین:(هول دادن) میخوای مال من بشی بیبی؟
یولان: ج‌جین بس کن
جین:نچ‌بیا‌مال من شو هوم
یولان:بهم دست نزن ولی هرچی‌میخوای بگو فراهم‌کنم
جین:باهام ازدواج‌کن
یولان:نه نه اونوقت بدتر میشه که
جین:پس بزار انجامش بدم
یولان:...تهیونگگگگگگگگگگگ
جین:ششششششش
ته:چطهههه(از‌پایین)
یولان:کمککککککک
ته:ه ها
جین:ایی بفاک بری(هول شدن)
ته:چطه تو...سوک جین ع.و.ض.ی اینجا چه غلطی میکنی
جین:نچ نچ من عموتم پسر اینطوری‌حرف نزن
ته:برو گمشو بابا تو اتاق خواهرم چه غلطی میکنی
جین:هیچی همینجوری
ته:ببن جین اگه بفهمم...
خدمتکار:ببخشبن...اقای کیم میگه بیاید پایین
جین:(پوزخند)اومد پس..(از‌جلو‌میره)
جین:فهمیدی دیگه جاهان(برادرش، پدر یولان)
ب:اره
ته:بابااااا
ی:سللااام
ب:سلام...
ته:چیزی شده بابا
ب:بچه ها من مجبورم
ی:به چی
ب:که یولان و جین رو‌نامزد کنم
ی،ت:چیییییی
جین:(لبخند)
ب:فقط یه نامزد کوچیکه
)میدونم کمه معذرت میخوام(