وقتی قلدر مدرسه بود و عاشقت میشه
وقتی قلدر مدرسه بود و عاشقت میشه
#درخواستی
{جیمین}
همین ک پام ب مدرسه رسید در موچی هارو باز کردم شروع به خوردنشون کردم این لامصبا خیلی خوشمزن
مکس:داش گلم موچی خور شدی اخی جوجه
جیمین:اون دهنتو ببند خب خوشمزست
مکس:حالا اینارو ولش ا/ت اومد بیا بریم کرم ریزی این بچه خیلی اسکله هرچی بش میگیرم هیچی نمیگه فک کنم لاله
نمیدونم چرا وقتی ک مکس اینو گفت عصبانی شدم
جیمین: مکسسسس اون دهنت بیصاحبتو ببند اصن تو ب چه حقی راجب ا/ت اینطوری صحبت میکنی هااا(با داد)
مکس:یعنی نمیخوایی دیگه اذیتش کنیم؟
جیمین: تو یک کلمه میگم نه
مکس:اوه اوه پس سعی کم نری تو حیاط
ها مکس چی میگه بلند شدم رفتم تو حیاط دیدیم یسری بچه ها دارن ا/ت رو مث توپ فوتبال اینطرف اونطرف میکنن
یهو قاطی کردم رفتم ا/ت رو براید استایل بغل کردن ی عربده زدم و گفتم
جیمین:یکبار دیگه ببینم دستتون رو ا/ت بلند شه کاری میکنم همتون روزی صد بار ارزویه مرگ کنین فهمیدیننن
بردمش پسش دکتر مدرسمون اونم گفت تا موقعه ی ناهار تقریبا حالش خوب میشه و میتونه بره
خب فک کنم عاشق شدم عجیبه من ک به سنگدل تو مدرسه و بین فامیلامون معروف بودم یهو بخوام عاشق کسی شم نه نه اینطوری نیست ولی خب کیو دارم گول میزنم من عاشق شدم
{ا/ت}
آخرین چیزی ک یادمه اینه ک جیمین بغلم کرد و بعدش بیهوش شدم
تازه بهوش اومده بودم دکتر گفت میتونم برم منم بلند شدم و سمت در حرکت کردم تو سالن غذا خوری پر شده بود از صدای پچ پچ بچه ها بود وایسادم تا ب صداها گوش کنم
*اره فک کنم جیمین دوسش داره
اره بابا من جیمینو خوب میشناسم عاشق شده*
چی عاشق شده نه نه منه احمق چرا بهش نگفتم دوسش دارم البته اگر هم میگفتم ردم میکرد
*کی فکرشو میکرد جیمین عاشق ا/ت باشه واقعا*
این امکان نداره اون هیچوقت از من خوشش نمیومد
{جیمین}
ا/ت رو تو سالن غذا خوری دیدیم خوشحالم که حالش خوبه رفتم سمتش مطمئنم شایعه ها رو شنیده پس رو به روش وایسادم و گفتم
جیمین:شایعه ها درستن
ا/ت:متقابله(تمام تلاششون کرد که ریلکس باشه چون میترسید اینم ی نقشه باشه تا دوباره اذیتش کنن)
جیمین:تو ک راس میگی
ا/ت: منو تو کی باهم شوخی کردیم ک بار دوممون باشه
با ی هرکی ناگهانی اونو تو بغل خودم کشیدم و ی بوسه ی آرومی رو شروع کردم
بعد چند مین جدا شدم
رو به ا/ت گفتم
جیمین:از این به بعد تو دختر کوچولوی منی منم بیگ بویه تو
اصکیه شما نشانه ی قدرت ماست هاها
ولی اصکی نرو داشم
#درخواستی
{جیمین}
همین ک پام ب مدرسه رسید در موچی هارو باز کردم شروع به خوردنشون کردم این لامصبا خیلی خوشمزن
مکس:داش گلم موچی خور شدی اخی جوجه
جیمین:اون دهنتو ببند خب خوشمزست
مکس:حالا اینارو ولش ا/ت اومد بیا بریم کرم ریزی این بچه خیلی اسکله هرچی بش میگیرم هیچی نمیگه فک کنم لاله
نمیدونم چرا وقتی ک مکس اینو گفت عصبانی شدم
جیمین: مکسسسس اون دهنت بیصاحبتو ببند اصن تو ب چه حقی راجب ا/ت اینطوری صحبت میکنی هااا(با داد)
مکس:یعنی نمیخوایی دیگه اذیتش کنیم؟
جیمین: تو یک کلمه میگم نه
مکس:اوه اوه پس سعی کم نری تو حیاط
ها مکس چی میگه بلند شدم رفتم تو حیاط دیدیم یسری بچه ها دارن ا/ت رو مث توپ فوتبال اینطرف اونطرف میکنن
یهو قاطی کردم رفتم ا/ت رو براید استایل بغل کردن ی عربده زدم و گفتم
جیمین:یکبار دیگه ببینم دستتون رو ا/ت بلند شه کاری میکنم همتون روزی صد بار ارزویه مرگ کنین فهمیدیننن
بردمش پسش دکتر مدرسمون اونم گفت تا موقعه ی ناهار تقریبا حالش خوب میشه و میتونه بره
خب فک کنم عاشق شدم عجیبه من ک به سنگدل تو مدرسه و بین فامیلامون معروف بودم یهو بخوام عاشق کسی شم نه نه اینطوری نیست ولی خب کیو دارم گول میزنم من عاشق شدم
{ا/ت}
آخرین چیزی ک یادمه اینه ک جیمین بغلم کرد و بعدش بیهوش شدم
تازه بهوش اومده بودم دکتر گفت میتونم برم منم بلند شدم و سمت در حرکت کردم تو سالن غذا خوری پر شده بود از صدای پچ پچ بچه ها بود وایسادم تا ب صداها گوش کنم
*اره فک کنم جیمین دوسش داره
اره بابا من جیمینو خوب میشناسم عاشق شده*
چی عاشق شده نه نه منه احمق چرا بهش نگفتم دوسش دارم البته اگر هم میگفتم ردم میکرد
*کی فکرشو میکرد جیمین عاشق ا/ت باشه واقعا*
این امکان نداره اون هیچوقت از من خوشش نمیومد
{جیمین}
ا/ت رو تو سالن غذا خوری دیدیم خوشحالم که حالش خوبه رفتم سمتش مطمئنم شایعه ها رو شنیده پس رو به روش وایسادم و گفتم
جیمین:شایعه ها درستن
ا/ت:متقابله(تمام تلاششون کرد که ریلکس باشه چون میترسید اینم ی نقشه باشه تا دوباره اذیتش کنن)
جیمین:تو ک راس میگی
ا/ت: منو تو کی باهم شوخی کردیم ک بار دوممون باشه
با ی هرکی ناگهانی اونو تو بغل خودم کشیدم و ی بوسه ی آرومی رو شروع کردم
بعد چند مین جدا شدم
رو به ا/ت گفتم
جیمین:از این به بعد تو دختر کوچولوی منی منم بیگ بویه تو
اصکیه شما نشانه ی قدرت ماست هاها
ولی اصکی نرو داشم
۷.۹k
۱۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.