درخواستی
#درخواستی
°چندپارتی کوک°پارت10 آخر
وقتی کات کردین و تورو با یکی دیگه میبینه
ویو کوک
_ا٫ت اینجا چه خبره؟من هیچی نمیفهمم
+چیزی از دیشب یادت نمیاد؟
_نه دیشب چه اتفاقی افتاد؟
+خب..راستش دیشب تو بهم زنگ زدی و بهم یه چیزایی گفتی ولی یهو تماسو قطع کردی و خبری ازت نشد منم خیلی نگرانت شدم واسه همین اومدم پیشت خیلی مست بودی کمکت کردم بری تو اتاقت تا استراحت کنی
_(همه چیزو یادم اومد وای من چیکار کردم چه دست گلی به آب دادم)
_ممنونم که به فکرم بودی تا اینجا اومدی ولی بهتره الان دیگه بری اگر دوست پسرت از این قضیه با خبر بشه ناراحت میشه مطمئنم تو هم دوست نداری ناراحتش کنی(ناراحت و سرش پایینه)
+کوک من میخواستم درباره همین باهات صحبت کنم دیشب خیلی مست بودی نتونستم باهات حرف بزنم
+جونگ کوک ببین تو اشتباه متوجه شدی اون دوست پسرم نبود برادرمه بعد از جداییمون حالم خیلی بد بود اصلا از اتاقم نمیرفتم بیرون خودمو حبس کرده بودم و فقط به تو فکر میکردم بعد تو از همچی سرد شدم دیگه چیزی واسم مهم نبود دیگه زندگی کردن واسم لذتی نداشت واسه همین برادرم بردم بیرون تا خوشحالم کنه
+جونگ کوک من بعد تو سمت هیچکس نرفتم هیچیوقتم به این فکر نکردم که بعد تو با کسه دیگه وارد رابطه بشم من فقط عاشق تو ام و تا ابد فقط عاشق تو میمو...(حرفم با بوسه کوک نصفه موند خیلی عمیق و عاشقانه انجامش میداد مثل تشنه ای که بعد از مدت ها به آب دست یافته لبامو مک میزد منم متقابلاً همراهیش کردم)
_(باور نمیشه از خوشحالی داشتم بال درمیاورد یعنی اون دوست پسرش نبود؟اون عاشق منه انقدر خوشحال بودم که نتونستم جلو خودمو بگیرم و لبامو روی لباش گذاشتم و مک میزدم چقدر دلم واسه طعم لباش تنگ شده بود خیلی وقت بود نچشیده بودمشون شایدم واسه من خیلی زمان زیادی بود چند مین درحال بوسیدن هم بودیم که با کم اوردن نفس از هم جداشدیم هردو به چشمای هم زل زده بودیم و نفس نفس میزدیم)
_بیبی دلم خیلی واست تنگ شده بود دیگه هیچوقت ولت نمیکنم دیگه نمیزارم از کنار جم بخوری نمیزارم کسی تورو ازم بگیره تو مال منی حق منی خیلی عاشقتم..دیوونتم روانیتم..واست میمیرم(کوک صورت ا٫ت رو بوسه بارون میکنه اینجا نقطه ها بوسه هستن)
+(خنده)منم عاشقتم بانیه دیوونه من(کوک هنوز داشت ا٫ت رو میبوسید)
+وای عشقم بسه خفم کردی(با خنده)
_بازم بهم بگو عشقم میخوام بشنوم
+عشقم عشقم عشقم عشقم
_(کوک با لبخند به ا٫ت نگاه میکنه و بعد نگاهش میره سمت لباش)
_اجازه هس دوباره لباتو ببوسم؟خیلی وقت بود نچشیده بودمشون دلم خیلی تنگ شده
+البته(با لبخند)
و اینطوری شد که یه بوسه طولانی دیگه رو شروع میکنن بعدشم صبحانشون رو میخورن کلی هم شوخی میکنن و میخندم و تا آخر عمرشون در کنار هم خوشبخت میشن
THE END
°چندپارتی کوک°پارت10 آخر
وقتی کات کردین و تورو با یکی دیگه میبینه
ویو کوک
_ا٫ت اینجا چه خبره؟من هیچی نمیفهمم
+چیزی از دیشب یادت نمیاد؟
_نه دیشب چه اتفاقی افتاد؟
+خب..راستش دیشب تو بهم زنگ زدی و بهم یه چیزایی گفتی ولی یهو تماسو قطع کردی و خبری ازت نشد منم خیلی نگرانت شدم واسه همین اومدم پیشت خیلی مست بودی کمکت کردم بری تو اتاقت تا استراحت کنی
_(همه چیزو یادم اومد وای من چیکار کردم چه دست گلی به آب دادم)
_ممنونم که به فکرم بودی تا اینجا اومدی ولی بهتره الان دیگه بری اگر دوست پسرت از این قضیه با خبر بشه ناراحت میشه مطمئنم تو هم دوست نداری ناراحتش کنی(ناراحت و سرش پایینه)
+کوک من میخواستم درباره همین باهات صحبت کنم دیشب خیلی مست بودی نتونستم باهات حرف بزنم
+جونگ کوک ببین تو اشتباه متوجه شدی اون دوست پسرم نبود برادرمه بعد از جداییمون حالم خیلی بد بود اصلا از اتاقم نمیرفتم بیرون خودمو حبس کرده بودم و فقط به تو فکر میکردم بعد تو از همچی سرد شدم دیگه چیزی واسم مهم نبود دیگه زندگی کردن واسم لذتی نداشت واسه همین برادرم بردم بیرون تا خوشحالم کنه
+جونگ کوک من بعد تو سمت هیچکس نرفتم هیچیوقتم به این فکر نکردم که بعد تو با کسه دیگه وارد رابطه بشم من فقط عاشق تو ام و تا ابد فقط عاشق تو میمو...(حرفم با بوسه کوک نصفه موند خیلی عمیق و عاشقانه انجامش میداد مثل تشنه ای که بعد از مدت ها به آب دست یافته لبامو مک میزد منم متقابلاً همراهیش کردم)
_(باور نمیشه از خوشحالی داشتم بال درمیاورد یعنی اون دوست پسرش نبود؟اون عاشق منه انقدر خوشحال بودم که نتونستم جلو خودمو بگیرم و لبامو روی لباش گذاشتم و مک میزدم چقدر دلم واسه طعم لباش تنگ شده بود خیلی وقت بود نچشیده بودمشون شایدم واسه من خیلی زمان زیادی بود چند مین درحال بوسیدن هم بودیم که با کم اوردن نفس از هم جداشدیم هردو به چشمای هم زل زده بودیم و نفس نفس میزدیم)
_بیبی دلم خیلی واست تنگ شده بود دیگه هیچوقت ولت نمیکنم دیگه نمیزارم از کنار جم بخوری نمیزارم کسی تورو ازم بگیره تو مال منی حق منی خیلی عاشقتم..دیوونتم روانیتم..واست میمیرم(کوک صورت ا٫ت رو بوسه بارون میکنه اینجا نقطه ها بوسه هستن)
+(خنده)منم عاشقتم بانیه دیوونه من(کوک هنوز داشت ا٫ت رو میبوسید)
+وای عشقم بسه خفم کردی(با خنده)
_بازم بهم بگو عشقم میخوام بشنوم
+عشقم عشقم عشقم عشقم
_(کوک با لبخند به ا٫ت نگاه میکنه و بعد نگاهش میره سمت لباش)
_اجازه هس دوباره لباتو ببوسم؟خیلی وقت بود نچشیده بودمشون دلم خیلی تنگ شده
+البته(با لبخند)
و اینطوری شد که یه بوسه طولانی دیگه رو شروع میکنن بعدشم صبحانشون رو میخورن کلی هم شوخی میکنن و میخندم و تا آخر عمرشون در کنار هم خوشبخت میشن
THE END
۲۲.۷k
۳۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.