رمان پارت اول

بچه ها اولین رمانیه که تو پیجم می زارم

+ ستین
-مادر ستین
*پدر ستین
^خواهر ستین

رمان پارت اول
ستین لونا

+سلام مامان من اومدم!!!!
-سلام دختر قشنگم بابات رفته سرکار و شب میاد
^ سلام خواهر
+مامان ناهار چی داریم؟
_سبزی پلو با ماهی
^اهه من نمی خورم مامان خودت می دونی من بدم میاد!!!!!!!!!!!!!!!
_قر نزن عزیزم برای تو مرغ درست کردم.
^قربونت
+ مامان امروز رفتیم استودیو دوباره با بچه ها تمرین کردیم ضبط هم افتاد برای فردا
-چه آهنگی قراره ضبط کنید؟
+ اسم آهنگمون آیینه درخشان هست ولی خود آهنگ دیگه سوپرایزه نمی تونم بگم)
^فرناز به من که میگی دیگ من که خواهرتم؟؟؟؟؟؟؟
+ بابا نه نمی تونم بگم آخه به اکیپم قول دادم که به هیچ کس نگم چه تو و چه بقیه!
^من اصن باهات قهرم…
+بیا بقلم خودتو لوس نکن!!!!!!
_بچه ها برادراتون. ۵ شب دیگ میاد
+ مثل اینکه بهش تو آلمان زبادی خوش گذشته ها
^ آره دیگ اصن دیگ ما رو نمیشناسه🤣
_بچه ها آنقدر غیبت نکنید راجع به داداشتون، بیاین بشینید ناهارتون رو بخورید
+ مامان من دوستم زنگ زده سریع باید برم حالش خیلی بده تو بیمارستانه

این داستان ادامه دارد…