انگشت حیرت بر دهانِ بغض هایم؛
انگشت حیرت بر دهانِ بغض هایم؛
مانده است...!
نه چاهی برای فریاد دارم..
نه روی ناله به آسمان...!
نمیدانم...!!
درکدامین فاجعه؛
دست های دیگری را...
با دست هایِ "خــدا" اشنباه گرفتم...!
که امروز...
اینهمه تنهایی من"بی انتهاست"....!!!
مانده است...!
نه چاهی برای فریاد دارم..
نه روی ناله به آسمان...!
نمیدانم...!!
درکدامین فاجعه؛
دست های دیگری را...
با دست هایِ "خــدا" اشنباه گرفتم...!
که امروز...
اینهمه تنهایی من"بی انتهاست"....!!!
۱.۱k
۱۲ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.