(ارباب عمارت)ρꪖ𝕣𝕥.4
ته*ویو
به هیوک رسیدم گفت با خشم
هیوک:ولم کن عوضی نمیخوام ببینمت(داد و خشن)
ته:هیوک دستبردار از این همه حاشیه لطفا برگرد
هیوک:نمیخوام تو هم گمشو برو عمارتت
و رفتش،منم برگشتم عمارت
همه پرسیدن چی شد منم همچی رو توضیح دادم.
همهدصبخانشون و خوردن،من رفتم داخل اتاقمون پیش ا.ت
بهش گفتم
ته:بیا امروز باهم بریم
ا.ت: (خشکش زده بود)چی؟
ته:البته اجبار نیست
ا.ت:من فکر میکردم تو خوشت نمیاد با من بیرون بری صد درصد که میام
ته:واقعا!،خیلی خوبه پس اماده شو
ا.ت:کجا میریم
ته:نمیتونم بگم رسیدیم میفهمی
ا.ت"باشه
من اماده شدم و رفتم پایین منتظر موندم تا ا.ت بیاد
بعد چند دقیقه اومد پایین و سوار ماشین شدیم و رفتیم
ا.ت*ورو
( ۲ ساعت و نیم بعد)
اینجا رو چه ویلای بزرگ و لوکس و باحالیه
حدس زدم برنامه ی تهیونگ چیه
ته:قشنگه
ا.ت:خیلی
ته:پس بیا بریم تو
ا.ت:اره هیجان دارم زودتر بریم
ته:همراهم بیا
رفتم دنبالش و کل ویلا رو بِهم نشون داد برگام ریخت
خیلی قشنگه ساعت (۱۰ و نیم هستش)
به هیوک رسیدم گفت با خشم
هیوک:ولم کن عوضی نمیخوام ببینمت(داد و خشن)
ته:هیوک دستبردار از این همه حاشیه لطفا برگرد
هیوک:نمیخوام تو هم گمشو برو عمارتت
و رفتش،منم برگشتم عمارت
همه پرسیدن چی شد منم همچی رو توضیح دادم.
همهدصبخانشون و خوردن،من رفتم داخل اتاقمون پیش ا.ت
بهش گفتم
ته:بیا امروز باهم بریم
ا.ت: (خشکش زده بود)چی؟
ته:البته اجبار نیست
ا.ت:من فکر میکردم تو خوشت نمیاد با من بیرون بری صد درصد که میام
ته:واقعا!،خیلی خوبه پس اماده شو
ا.ت:کجا میریم
ته:نمیتونم بگم رسیدیم میفهمی
ا.ت"باشه
من اماده شدم و رفتم پایین منتظر موندم تا ا.ت بیاد
بعد چند دقیقه اومد پایین و سوار ماشین شدیم و رفتیم
ا.ت*ورو
( ۲ ساعت و نیم بعد)
اینجا رو چه ویلای بزرگ و لوکس و باحالیه
حدس زدم برنامه ی تهیونگ چیه
ته:قشنگه
ا.ت:خیلی
ته:پس بیا بریم تو
ا.ت:اره هیجان دارم زودتر بریم
ته:همراهم بیا
رفتم دنبالش و کل ویلا رو بِهم نشون داد برگام ریخت
خیلی قشنگه ساعت (۱۰ و نیم هستش)
۲.۸k
۰۹ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.