Part 11
Part 11
جیمین «اروم بابا خوشگله
ویو جیمین «وقتی در رو باز کرد انگار یه پرتو از ستاره ها رو پرت کردن سمتم و قلبم داشت تند تند میزد »
نامجون « خب ما نبت نبتی ازت سوال میپرسیم و باید جواب بدی »
® چشم
نامجون :خودت قضیه رو طریف کن تا ما بفهمیم
® خب ایطوری شد ....................اینم قضیه بود از نظر من ولی خب جونگ کوک کو ؟؟
جین «الان میاد»
جین «کدوم ورزش رو ردوست داری»
®کدوم ورزش........بوکس
جیهوپ «نوشیدنی سرد مورد علاقه ات »
®شیر موز
جیمین «چند ساله ارمی هستی
®۷ ساله داره میره ۸ سال
تهیونگ «چندتا کلمه فارسی حرف بزن
® سلام من رمیصا صابری هستم عاشق بیتیاس و کره هستم
تهیونگ «اوکی من حرفی ندارم ولی چی گفتی ؟؟»
Part 12
®گفتم عاشق بی تی اس هستم و اسمم رو گفتم ..
ا.ت ؛ کوک کجاس نیومده
جیمین «نگرانشی😏😏»
®نه نه فقط برام سواله
ویو کوک :من نمیدونم فکر کنم عاشق شدم پس بهتره دست خالی نرم ولی چی بگیرم اها یه شکلات خوبه اره یا به بطری شراب همون شراب خوبه الان میرم خونه سو (سریع پسر خاله شد )
شوگا« بایست کیه »
®جونگ کوک و بایس رکرم جیمین و بایس رکر دومم تهیونگ (با خجالت )
نامجون «حالامنتظر باشیم جونگ کوک بیاد اون سوال هاشو بپرسه بعد میریم »
®اوکی من مشکلی ندارم هر چقدر که دوست داشتید بمونید اصلا تا ۱۰ سال دیگع بمونید {دختره ی کثا*فت}
ویو سو ؛ بعد از اینکه سوال هارو پرسیدن رفتم و براشون شربت اوردم بعد یه نگاه به لباسم کردم وگفتم چه خوب شد سالن مد زدم مگر نه که الان من رو اینجوری نمیدیدن گوشیم رو از روی میز برداشتم و دیدم میا پیام داده .......
جیمین «اروم بابا خوشگله
ویو جیمین «وقتی در رو باز کرد انگار یه پرتو از ستاره ها رو پرت کردن سمتم و قلبم داشت تند تند میزد »
نامجون « خب ما نبت نبتی ازت سوال میپرسیم و باید جواب بدی »
® چشم
نامجون :خودت قضیه رو طریف کن تا ما بفهمیم
® خب ایطوری شد ....................اینم قضیه بود از نظر من ولی خب جونگ کوک کو ؟؟
جین «الان میاد»
جین «کدوم ورزش رو ردوست داری»
®کدوم ورزش........بوکس
جیهوپ «نوشیدنی سرد مورد علاقه ات »
®شیر موز
جیمین «چند ساله ارمی هستی
®۷ ساله داره میره ۸ سال
تهیونگ «چندتا کلمه فارسی حرف بزن
® سلام من رمیصا صابری هستم عاشق بیتیاس و کره هستم
تهیونگ «اوکی من حرفی ندارم ولی چی گفتی ؟؟»
Part 12
®گفتم عاشق بی تی اس هستم و اسمم رو گفتم ..
ا.ت ؛ کوک کجاس نیومده
جیمین «نگرانشی😏😏»
®نه نه فقط برام سواله
ویو کوک :من نمیدونم فکر کنم عاشق شدم پس بهتره دست خالی نرم ولی چی بگیرم اها یه شکلات خوبه اره یا به بطری شراب همون شراب خوبه الان میرم خونه سو (سریع پسر خاله شد )
شوگا« بایست کیه »
®جونگ کوک و بایس رکرم جیمین و بایس رکر دومم تهیونگ (با خجالت )
نامجون «حالامنتظر باشیم جونگ کوک بیاد اون سوال هاشو بپرسه بعد میریم »
®اوکی من مشکلی ندارم هر چقدر که دوست داشتید بمونید اصلا تا ۱۰ سال دیگع بمونید {دختره ی کثا*فت}
ویو سو ؛ بعد از اینکه سوال هارو پرسیدن رفتم و براشون شربت اوردم بعد یه نگاه به لباسم کردم وگفتم چه خوب شد سالن مد زدم مگر نه که الان من رو اینجوری نمیدیدن گوشیم رو از روی میز برداشتم و دیدم میا پیام داده .......
۴.۳k
۰۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.